کلمه جو
صفحه اصلی

genuinely


بطورخالص، خالصانه، بطوراصل یااصلی، درست، بدون ریا

انگلیسی به انگلیسی

• truly; sincerely, honestly

جملات نمونه

1. Greeley says he's a genuinely reformed character .
[ترجمه ترگمان]گر یلی می گوید او یک شخصیت کاملا اصلاح شده است
[ترجمه گوگل]گریلی می گوید او شخصیت اصیل واقعی است

2. Frank was a genuinely friendly sort.
[ترجمه ترگمان]فرانک واقعا دوست صمیمی و صمیمی بود
[ترجمه گوگل]فرانک نوعی دوست داشتنی بود

3. He was very true, genuinely square in his relations to those about him.
[ترجمه ترگمان]او در روابط خود با اطرافیانش کاملا صادق بود
[ترجمه گوگل]او بسیار درست بود، واقعا در روابط خود با کسانی که در مورد او هستند مربع است

4. She seems genuinely fond of the children.
[ترجمه آناهیتا] واقعاً به نظر می رسید که او ( خانم ) بچه را دوست دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او واقعا به بچه ها علاقه دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد واقعا بچه ها را دوست دارد

5. This lady was genuinely surprised at what happened to her pet.
[ترجمه ترگمان]این خانم واقعا از اتفاقی که برای حیوان خانگی افتاد تعجب کرده بود
[ترجمه گوگل]این خانم واقعا در مورد اینکه چه اتفاقی برای حیوانات خانگی افتاد شگفت زده شد

6. He is a serious scholar, a genuinely learned man.
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند جدی و یک مرد واقعا دانشمند است
[ترجمه گوگل]او یک محقق جدی است، یک مرد واقعا آموخته

7. Most politicians genuinely believe they are incorruptible.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سیاستمداران صادقانه معتقدند که آن ها فساد ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]اکثر سیاستمداران واقعا معتقدند که آنها فاسد نیستند

8. In the centuries following Christ's death, Christians genuinely believed the world was about to end.
[ترجمه ترگمان]در قرن های بعد از مرگ مسیح، مسیحیان از صمیم قلب معتقد بودند که دنیا در شرف پایان است
[ترجمه گوگل]در قرن ها پس از مرگ مسیح، مسیحیان واقعا اعتقاد داشتند که جهان در نهایت به پایان می رسد

9. Is this a job for which you are genuinely suited?
[ترجمه آناهیتا] این یک کاریست که واقعاُ برای تو مناسب هست .
[ترجمه ترگمان]این کاری است که شما واقعا برای آن مناسب هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا این شغلی است که برای شما واقعا مناسب است؟

10. At last, a genuinely funny comedy show!
[ترجمه ترگمان]بالاخره یک نمایش کمدی که واقعا خنده دار بود!
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک کمدی واقعا خنده دار نشان می دهد!

11. She appeared genuinely surprised by this gesture of affection.
[ترجمه ترگمان]از این رفتار محبت آمیز او واقعا شگفت زده شده بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا با این ژست محبت شگفت زده شد

12. I was genuinely sorry to be leaving college.
[ترجمه ترگمان]واقعا متاسفم که دانشگاه رو ترک کردم
[ترجمه گوگل]من واقعا متاسفم که کالج را ترک کنم

13. He sounded genuinely interested.
[ترجمه ترگمان]او واقعا علاقه مند به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او واقعا علاقه مند به نظر می رسید

14. He genuinely cares about his employees.
[ترجمه ترگمان]او واقعا به کارکنانش اهمیت می دهد
[ترجمه گوگل]او واقعا به کارکنانش احتیاج دارد

15. You genuinely care for him, don't you?
[ترجمه ترگمان]تو واقعا به اون اهمیت میدی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما واقعا به او احترام می گذارید، نه؟

پیشنهاد کاربران

از روی خلوص نیت

حقیقتا - راستش ( معادل عامیانه )

از ته دل
از صمیم قلب

بی غل و غش، موثق، صادقانه، بدونِ شک و شبهه

بی شک

همون sincerely و truley و honestly
یعنی صادقانه - واقعا - بی شوخی - کاملا

I seem to remember the film being genuinely scary

حس خلوص
صداقت
خالص
دو رو نباشد

خالصانه، بدون ریا، واقعا
Really, honestly

honesty, really

واقعا

گاهی اوقات به منظور تاکید بر ویژگی خاصی بکار میرود در معنای واقعاً ، حقیقتاً و. . .


کلمات دیگر: