کلمه جو
صفحه اصلی

intrigued

انگلیسی به فارسی

جذاب، دسیسه کردن، توطئه چیدن


انگلیسی به انگلیسی

• curious, interested; fascinated, attracted
if you are intrigued by something, you are fascinated by it and curious about it.

جملات نمونه

1. he intrigued against his own friend
او علیه دوست خودش توطئه چید.

2. he intrigued himself into office and power
او با دسیسه خود را به مقام و قدرت رساند.

3. the toy intrigued the child
اسباب بازی کودک را مجذوب کرد.

4. they finally intrigued the bill through the parliament
آنها بالاخره لایحه را با دسیسه به تصویب مجلس رساندند.

5. He was intrigued by her reaction.
[ترجمه ترگمان]از واکنش او به حیرت افتاده بود
[ترجمه گوگل]او توسط واکنش او هیجان زده شد

6. He was intrigued out of power.
[ترجمه ترگمان]او از قدرت خوشش امده بود
[ترجمه گوگل]او از قدرت غافلگیر شد

7. Throughout history, people have been intrigued by the question of whether there is intelligent life elsewhere in the universe.
[ترجمه ترگمان]در طول تاریخ، مردم از این سوال که آیا زندگی هوشمند در جای دیگری در جهان وجود دارد، کنجکاو شده اند
[ترجمه گوگل]در طول تاریخ، مردم با پرسش از اینکه آیا زندگی هوشمند در جای دیگری در جهان وجود دارد، جذاب شده است

8. Other people's houses always intrigued her.
[ترجمه ترگمان]خانه های مردم همیشه او را فریب می دادند
[ترجمه گوگل]خانه های دیگر همواره او را جذاب می کند

9. They constantly intrigued against each other.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیوسته در مقابل هم کنجکاو بودند
[ترجمه گوگل]آنها دائما در برابر یکدیگر هیجان زده اند

10. The film intrigued all of us.
[ترجمه ترگمان]فیلم همه ما را گیج کرد
[ترجمه گوگل]این فیلم همه ما را جذاب کرد

11. The natives were intrigued with the colour of our skin.
[ترجمه ترگمان]بومیان به رنگ پوست ما علاقه مند بودند
[ترجمه گوگل]بومی ها با رنگ پوست ما جذاب بودند

12. I would be intrigued to hear others' views.
[ترجمه ترگمان]من مشتاق شنیدن نظرات دیگران هستم
[ترجمه گوگل]من می ترسم به شنیدن دیدگاه های دیگران

13. I'm intrigued to know what you thought of the movie.
[ترجمه محمدرضا شریفی] کنجکاوم بدانم درباره ی فیلم چه فکری می کردید.
[ترجمه ترگمان]کنجکاو شدم بدونم تو به اون فیلم چی فکر می کردی
[ترجمه گوگل]من سرگرم زدن به دانستن آنچه که شما از فیلم فکر می کنید

14. The idea intrigued her.
[ترجمه ترگمان]این فکر او را فریب داد
[ترجمه گوگل]ایده او را جذاب کرد

15. Most children are intrigued with fary-tales.
[ترجمه ترگمان]اغلب کودکان شیفته fary هستند
[ترجمه گوگل]اکثر کودکان با حماقت های عجیب و غریب آشنا می شوند

پیشنهاد کاربران

فریفته شد
He intrigued by the fact.

فریبنده ( در این معنی، این کلمه حالت صفت دارد )

فریفته، مفتون، افسون، شیفته

مجذوب، علاقه مند، کنجکاو

شگفت زده, خیجان زده

افسون شده . مجذوب

علاقه مند، کنجکاو

کنجکاو

لاله

مجذوب , فریفته، مفتون ( صفت )

verb
1 [ obj] : to make ( someone ) want to know more about something : to cause ( someone ) to become interested
◀️Your idea intrigues me.
— often used as ( be ) intrigued
◀️She was intrigued with/by what he had to say.

2 [no obj] formal : to make secret plans — usually against
◀️They were arrested for intriguing against the government.


noun
1 [noncount] : the activity of making secret plans
◀️a novel of intrigue and romance
◀️an administration characterized by intrigue and corruption

2 [count] : a secret plan
◀️political intrigues

اینا توضیحات intrigue بودش. Intrigued صفتشه
به معنای کنجکاو، هبجان زده و مشتاق جواب و کسب اطلاعات، مجذوب

تلفظ : اینتریگد
یعنی کنجکاو و مشتاق و علاقمند
◀️ I showed my bf and he was way to intrigued

🔴 arouse the curiosity or interest of; fascinate.
◀️ "I was intrigued by your question"

🔴
make secret plans to do something illicit or detrimental to someone
◀️ "Henry and Louis intrigued with the local nobles"


کلمات دیگر: