کلمه جو
صفحه اصلی

justness


درستى، صحت، حقانیت، عدالت، حق بودن

انگلیسی به فارسی

صلاحیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality of being just or right.
متضاد: injustice

(2) تعریف: appropriateness; correctness.

• quality of being just, equitableness, fairness; quality of being correct

جملات نمونه

1. The society justness is a direct sign to measure the social rationality and advancement.
[ترجمه ترگمان]نمونه جامعه یک نشانه مستقیم برای اندازه گیری عقلانیت اجتماعی و پیشرفت است
[ترجمه گوگل]عدالت اجتماعی نشانه ای مستقیم برای اندازه گیری عقلانیت و پیشرفت اجتماعی است

2. His justness is not to be doubted.
[ترجمه ترگمان]justness نباید شک داشته باشد
[ترجمه گوگل]عدالت او تردید نیست

3. There should be an appropriate balance between justness and clarity in law interpretation.
[ترجمه ترگمان]در تفسیر قانون یک تعادل مناسب باید وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]تعادل مناسب بین صلاحیت و وضوح در تفسیر قانون باید وجود داشته باشد

4. Once there isnindependence in CPA, the objectiveness and justness of the auditing results will be suspected.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در CPA رخ داد، صحت و صحت نتایج حسابرسی مشکوک خواهد بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که عدم وابستگی در CPA وجود دارد، عینیت و صلاحیت نتایج حسابرسی مشکوک خواهد بود

5. Nothin but a piteous lowercase $ 500 justness in a chronicle shelter policy.
[ترجمه ترگمان]غیر از یک کوچک کوچک ۵۰۰ دلاری در یک سیاست پناه گاه شرح داده نمی شود
[ترجمه گوگل]نوتین اما یک کمیته کوچک و معقول 500 دلواپس در یک سیاست امنیتی پناهجویی

6. That is the witness must also be justness and selflessness. '
[ترجمه ترگمان]این شاهدی است که باید در عین حال از خود گذشتگی و از خود گذشتگی باشد
[ترجمه گوگل]این شاهد همچنین باید صریح و بی عدالتی باشد '

7. It was performed with justness and beauty.
[ترجمه ترگمان]زیبایی و زیبایی روی آن نقش بسته بود
[ترجمه گوگل]با صداقت و زیبایی انجام شد

8. In modern criminal suit, efficiency and justness are two basic value goals that people pursue with.
[ترجمه ترگمان]در لباس کیفری مدرن، دو هدف اصلی وجود دارد که افراد با آن دنبال می شوند
[ترجمه گوگل]در کت و شلوار جنایی مدرن، کارآیی و صداقت دو هدف اساسی ارزشمند است که مردم با آن مواجه هستند

9. The justness of procedure is the procedural principle of tempting investigation, balancing unjustness of means and value of lawsuit.
[ترجمه ترگمان]بر استی روش دادرسی مند ترین روش تحقیق وسوسه انگیز، ایجاد تعادل بین معانی و ارزش طرح دعوی است
[ترجمه گوگل]درستی روش، اصل رویه تحقیق وسوسه انگیز، متعادل بودن غیرمنصف بودن ابزار و ارزش دادخواهی است

10. Effectiveness and litigation justness are taken into account in our country where second - instance - being - the - final - instance system is established.
[ترجمه ترگمان]سودمندی و اعتبار حقوقی در کشور ما در نظر گرفته می شود که در آن سیستم به عنوان مثال - - به عنوان مثال - - به عنوان مثال - به عنوان مثال - - به اثبات رسیده است
[ترجمه گوگل]درستی و صحت ادعا در کشور ما در نظر گرفته شده است که در آن نمونه دوم - نمونه - بودن - آخر - سیستم نمونه تاسیس شده است

11. In fact, the most needed field of justness is the field of public administration.
[ترجمه ترگمان]در واقع، مهم ترین زمینه در صحت، حوزه مدیریت عمومی است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، حوزه ی مورد احتیاج بیشترین زمینه ی مدیریت دولتی است

12. Compared with nomocracy, the legality and justness of modern police power are two equally important concept.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با nomocracy، قانونی بودن و صحت قدرت پلیس مدرن دو مفهوم به همان اندازه مهم هستند
[ترجمه گوگل]در مقایسه با کمونیسم، قانونی بودن و صداقت قدرت پلیس مدرن دو مفهوم به همان اندازه مهم است

13. The justness of science and technology assessment is researched from the view of evaluation factors, which are valuator, index system and method.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی های علم و فن آوری از دیدگاه عوامل ارزیابی، که عبارتند از: valuator، سیستم شاخص و روش
[ترجمه گوگل]درستی ارزیابی علم و فناوری از دیدگاه عوامل ارزیابی، که ارزیابی کننده، شاخص سیستم و روش است، مورد بررسی قرار گرفته است

14. Her justness is not to be doubted.
[ترجمه ترگمان]justness نباید شک داشته باشد
[ترجمه گوگل]شایستگی او نباید تضاد داشته باشد

15. This has the benefit of focusing attention on the justness of such social relations, rather than presuming their legitimacy.
[ترجمه ترگمان]این به نفع تمرکز بر روی صحت چنین روابط اجتماعی است، به جای این که حقانیت آن ها را فرض کنیم
[ترجمه گوگل]این به نفع تمرکز توجه به حقانیت چنین روابط اجتماعی است، نه به این دلیل که مشروعیت خود را قبول کند

پیشنهاد کاربران

پارسایی
درستکاری


کلمات دیگر: