کلمه جو
صفحه اصلی

unwillingness


بی میلی، بیزاری

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of being unwilling.

- His unwillingness to learn new skills made it hard for him to find another job.
[ترجمه ترگمان] عدم تمایل او به یادگیری مهارت های جدید برای او سخت بود که شغل دیگری پیدا کند
[ترجمه گوگل] عدم تمایل وی به یادگیری مهارت های جدید باعث شد که او برای پیدا کردن کار دیگری کار کند

• lack of desire

جملات نمونه

1. the ice in her voice revealed her unwillingness
سردی صدای او بی میلی او را آشکار می کرد.

2. Her unwillingness to answer questions undermined the strength of her position.
[ترجمه ترگمان]عدم تمایل او به پاسخ دادن به پرسش های خویش
[ترجمه گوگل]عدم تمایل او برای پاسخ به سوالات، قدرت موقعیت او را تضعیف کرد

3. The nation must be aroused from its unwillingness to work.
[ترجمه ترگمان]ملت باید از عدم تمایل خود به کار تحریک شود
[ترجمه گوگل]ملت باید از عدم تمایل به کار اخراج شود

4. Their unwillingness to discuss the problem is quite obvious.
[ترجمه ترگمان]عدم تمایل آن ها به بحث در مورد این مشکل کاملا مشهود است
[ترجمه گوگل]عدم تمایل آنها به بحث در مورد مشکل کاملا واضح است

5. I was somewhat puzzled at his unwillingness to help.
[ترجمه ترگمان]من از عدم تمایل او به کمک حیرت کرده بودم
[ترجمه گوگل]من تا حدودی در عدم تمایل به کمک به من بود

6. His apparent unwillingness would disappear if we paid him enough.
[ترجمه ترگمان]اگر به اندازه کافی به او پول می دادیم، عدم تمایل او ناپدید می شد
[ترجمه گوگل]اگر ما به اندازه کافی او را پرداخت کردیم، ناخواسته ظاهری او ناپدید می شود

7. The unwillingness of oil-consuming societies to check their spending resulted in the phenomenon of stagflation: slow growth combined with inflation.
[ترجمه ترگمان]عدم تمایل جوامع به مصرف نفت برای بررسی هزینه های آن ها منجر به پدیده of: رشد کند همراه با تورم شده است
[ترجمه گوگل]عدم تمایل جوامع مصرف کننده نفت برای بررسی هزینه های خود، منجر به پدیده ای از رشد سریع رشد اقتصادی و تورم شد

8. There was also an unwillingness to interfere in cases involving security of the state.
[ترجمه ترگمان]همچنین عدم تمایل به دخالت در پرونده های مربوط به امنیت دولت وجود داشت
[ترجمه گوگل]همچنین عدم تمایل به دخالت در امور مربوط به امنیت کشور بود

9. Her unwillingness to answer any of his questions puzzled him.
[ترجمه ترگمان]دوست نداشت جواب هر سوالی را بدهد که او را گیج می کرد
[ترجمه گوگل]عدم تمایل او به پاسخ دادن به هر یک از سوالات او او را نگران کرد

10. Southern delegates to the Continental Congress expressed unwillingness to use their militias outside their own borders.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان جنوب به کنگره قاره ای ابراز تمایل کردند که از شبه نظامیان خود خارج از مرزه ای خود استفاده کنند
[ترجمه گوگل]نمایندگان جنوبی در کنگره قاره اظهار عدم تمایل به استفاده از شبه نظامیان خود را در خارج از مرزهای خود دارند

11. His arrogance and unwillingness to learn from others prevent him from being an effective member of the team.
[ترجمه ترگمان]تکبر و عدم تمایل او به یادگیری از دیگران مانع از این می شود که او عضو موثر تیم شود
[ترجمه گوگل]غرور و ناتوانی او در یادگیری از دیگران مانع از داشتن یک عضو موثر در تیم می شود

12. A reprisal for her unwillingness to co-operate last night?
[ترجمه ترگمان]تلافی عدم تمایل او به هم کاری در شب گذشته؟
[ترجمه گوگل]تجاوز برای عدم تمایل وی برای همکاری در شب گذشته؟

13. The difficulty arises from ministerial unwillingness to curb the dash for gas or to cut-off the cross-Channel interconnector.
[ترجمه ترگمان]این مشکل ناشی از عدم تمایل وزرا به کنترل خط لوله برای گاز یا قطع کانال عرضی است
[ترجمه گوگل]مشکل ناشی از عدم تمایل وزیران برای محدود کردن خط مشی برای گاز یا قطع اتصال متقابل کانال است

14. She has even declared her unwillingness to accept a presidential pardon because it carries an implicit concession of guilt.
[ترجمه ترگمان]او حتی اظهار تاسف خود را نسبت به پذیرش عفو ریاست جمهوری اعلام کرده است، چرا که یک امتیاز ضمنی از احساس گناه را در بر دارد
[ترجمه گوگل]او حتی اعلام کرده است که تمایلی به پذیرش یک عفو ریاست جمهوری ندارد، زیرا دارای یک ضمانت ضمنی از گناه است

15. The premise underlying them expresses an unwillingness to be drawn into any alleged dichotomy between jurisdictional and non jurisdictional fact.
[ترجمه ترگمان]این اصل اساسی آن ها بیانگر عدم تمایل به قرار دادن به هر گونه دوگانگی ادعا شده بین jurisdictional و non jurisdictional است
[ترجمه گوگل]فرضیه ای که آنها را در بر می گیرد، تمایلی به پذیرش هر گونه ادعایی که بین واقعیت های قضایی و غیرقانونی وجود ندارد، نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

کراهت

عدم تمایل


کلمات دیگر: