1. to sever a telephone wire
سیم تلفن را بریدن
2. i don't know the reason for these sever pains
علت این دردهای شدید را نمی دانم.
3. She wanted to sever all her connections with the firm.
[ترجمه ترگمان]او می خواست تمام ارتباطات خود را با شرکت قطع کند
[ترجمه گوگل]او می خواست تمام اتصالاتش را با شرکت قطع کند
4. The Consolidated Capital Fund would sever the link between finance and accounting.
[ترجمه ترگمان]صندوق سرمایه Consolidated ارتباط بین دارایی و حسابداری را قطع می کند
[ترجمه گوگل]صندوق سرمایه سرمایه گذار ارتباط بین مالیات و حسابداری را قطع می کند
5. Sever each side shoot by pulling away, or cutting if necessary, so that a heel is left attached.
[ترجمه ترگمان]اگر لازم باشد، از یک طرف به سمت عقب بکشید و یا در صورت لزوم برش بزنید تا یک پاشنه به هم متصل شود
[ترجمه گوگل]هر یک از طرفین را با کشیدن و یا برش در صورت لزوم بچرخانید، به طوری که پاشنه سمت چپ متصل شود
6. However, I know I myself don't want to sever my links with the past.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من خودم هم می دانم که نمی خواهم links را با گذشته قطع کنم
[ترجمه گوگل]با این حال، می دانم که خودم نمی خواهم ارتباطات خود را با گذشته قطع کنم
7. You have to trench around the stump and sever all the roots.
[ترجمه ترگمان]تو باید دور تنه درخت وایسی و ریشه های همه ریشه رو جدا کنی
[ترجمه گوگل]شما باید در اطراف پهن گام بردارید و تمام ریشه ها را جدا کنید
8. Some 35 members voted to sever ties with the churches.
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۵ عضو به قطع ارتباط با کلیسا رای دادند
[ترجمه گوگل]حدود 35 عضو رای دادند تا ارتباطات را با کلیساها قطع کنند
9. Meanwhile the Goldsmiths were taking steps finally to sever their connection with the School.
[ترجمه ترگمان]در این ضمن زرگران سرانجام در حال برداشتن گام هایی برای قطع ارتباط خود با مدرسه بودند
[ترجمه گوگل]در همین حال، Goldsmiths در نهایت اقدامات خود را برای ارتباط با مدرسه قطع کردند
10. For what better way to sever an unwanted tie than by disappearing off on business for a couple of weeks?
[ترجمه ترگمان]برای چه راهی بهتر برای قطع کردن یک تساوی ناخواسته از ناپدید شدن در کسب وکار برای چند هفته؟
[ترجمه گوگل]برای اینکه چه راهی بهتر برای کریو ناخواسته را از بین ببرید، با ناپدید شدن در کسب و کار به مدت چند هفته؟
11. PC Sever, Work Station, Printer, and other Exterior equipment for computer.
[ترجمه ترگمان]PC Sever، ایستگاه کار، چاپگر و دیگر تجهیزات خارجی برای کامپیوتر
[ترجمه گوگل]PC Sever، ایستگاه کاری، چاپگر و سایر تجهیزات بیرونی رایانه
12. You really want me to sever ties with all my close relatives?
[ترجمه ترگمان]تو واقعا می خوای من ارتباط رو با همه اقوام نزدیک قطع کنم؟
[ترجمه گوگل]شما واقعا میخواهید روابط خود را با تمام بستگان نزدیک خود متوقف کنید؟
13. The clinical symptoms were excessively sever and were characterized by severe consciousness disturbance (semicoma to coma, 6 cases), aphasia (5 cases) and bilateral paresis (3 cases).
[ترجمه ترگمان]علایم بالینی بیش از حد شدید بودند و با اختلال هوشیاری شدید (semicoma تا کما، ۶ مورد)، aphasia (۵ مورد)و paresis دو جانبه (۳ مورد)مشخص شدند
[ترجمه گوگل]علائم بالینی بیش از حد شدید و با اختلالات آگاهی شدید (سمیکومای به کم کاری، 6 مورد)، آفاشی (5 مورد) و پارازیت دو طرفه (3 مورد) مشخص شد
14. The influencing factors among the sever responder groups were isolation, social discrimination and negative coping.
[ترجمه ترگمان]عوامل موثر در بین گروه های پاسخ دهنده، انزوا، تبعیض اجتماعی و مقابله منفی بودند
[ترجمه گوگل]عوامل تأثیرگذار در میان گروه های شدید پاسخ دهنده انزوا، تبعیض اجتماعی و مقابله منفی بودند
15. Under certain velocities, locomotive transverse shakiness is so sever that it prevents locomotive raising speed further.
[ترجمه ترگمان]در سرعت های معین، shakiness عرضی لوکوموتیو چنان شدید است که مانع افزایش سرعت لوکوموتیو می شود
[ترجمه گوگل]با سرعت های خاص، تراکم عرضی لوکوموتیو بسیار زیاد است و مانع از افزایش سرعت حرکت لوکوموتیو می شود