کلمه جو
صفحه اصلی

didactic


معنی : ادبی، تعلیمی، اموزشی، یاد دهنده
معانی دیگر : آموزنده، رهنمودگر، هدایت کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز، آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)

انگلیسی به فارسی

آموزنده، رهنمودگر، هدایت‌کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز


آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)


معلم مآب، (کسی که همیشه می‌خواهد به دیگران درس بدهد و نصیحت کند)، آموزگارمنش، ملامکتبی


آموزنده، تعلیمی، ادبی، اموزشی، یاد دهنده


انگلیسی به انگلیسی

• instructive, educational, informative; tending to lecture others excessively
something that is didactic is intended to teach people something; a formal word.

مترادف و متضاد

ادبی (صفت)
belletristic, literary, didactic

تعلیمی (صفت)
didactic, doctrinal

اموزشی (صفت)
didactic

یاد دهنده (صفت)
didactic, instructive

educational


Synonyms: academic, advisory, donnish, edifying, enlightening, exhortative, expository, homiletic, hortative, instructive, moral, moralizing, pedagogic, pedantic, preachy, preceptive, schoolmasterist, sermonic, sermonizing, teacherish, teacherly, teachy


جملات نمونه

1. didactic poetry
شعر پندآمیز

2. both didactic and laboratory instruction will be used
هم آموزش نظری و هم آموزش آزمایشگاهی به کار گرفته خواهد شد.

3. In totalitarian societies, art exists for didactic purposes.
[ترجمه ترگمان]در جوامع استبدادی، هنر برای اهداف آموزشی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در جوامع تمامیت خواهی، هنر برای مقاصد آموزشی وجود دارد

4. He is more didactic in his approach to the learning process.
[ترجمه ترگمان]او در رویکرد خود نسبت به فرآیند یادگیری بیشتر جنبه آموزشی دارد
[ترجمه گوگل]او در رویکرد خود به فرایند یادگیری بسیار آموزنده است

5. I don't like her didactic way of explaining everything.
[ترجمه ترگمان]من از طرز رفتارش برای توضیح دادن همه چیز خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل]من راه آموزی او را برای توضیح همه چیز دوست ندارد

6. His novel has a didactic tone.
[ترجمه ترگمان]رمان او لحن آموزشی دارد
[ترجمه گوگل]رمان او دارای یک مدرک آموزشی است

7. Kubrick made the movie with both didactic and creative intentions.
[ترجمه ترگمان]او این فیلم را با نیت آموزشی و خلاقانه اجرا کرد
[ترجمه گوگل]کوبریک فیلم را با هدفهای آموزشی و خلاقانه ساخته است

8. These stories are more explicit and more didactic, probably because they are more self-consciously in-tended as correctives.
[ترجمه ترگمان]این داستان ها بیشتر جنبه آموزشی دارند و جنبه های آموزشی بیشتری دارند، احتمالا به این دلیل که آن ها به طور اگاهانه از خود مراقبت می کنند
[ترجمه گوگل]این داستان ها صریح تر و آموزنده تر هستند، احتمالا به این دلیل است که بیشتر خودآگاهانه به عنوان اصلاح کننده ها هستند

9. This may be because of the built-in didactic nature of any story written specifically for the young.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به خاطر طبیعت آموزشی ساخته شده از هر داستانی که به طور خاص برای جوانان نوشته شده باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است به دلیل ماهیت آموزشی آموزشی ساخته شده در هر داستانی است که مخصوص جوانان نوشته شده است

10. History paintings had to be grand and didactic, with subjects drawn from the Bible, classical mythology and history.
[ترجمه ترگمان]نقاشی های تاریخ باید آموزنده و آموزنده باشند، و موضوعاتی که از کتاب مقدس، اساطیر و تاریخ کلاسیک کشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]نقاشی های تاریخی باید بزرگ و آموزنده باشند، با موضوعاتی که از کتاب مقدس، اساطیر کلاسیک و تاریخ ساخته شده اند

11. Another outstanding characteristic of this genre is its didactic, moralizing character.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از ویژگی های برجسته این ژانر، اخلاق آموزشی و اخلاقی آن است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ویژگی های برجسته این ژانر، شخصیت اخلاقی و آموزشی است

12. They range from the pornographic to the didactic style of Open University programmes.
[ترجمه ترگمان]آن ها از پورنوگرافی به سبک آموزشی برنامه های دانشگاه باز فاصله دارند
[ترجمه گوگل]آنها از پورنوگرافی به سبک آموزشی در برنامه های دانشگاه باز هستند

13. However, the didactic goal usually does irreparable harm to the characterization of the dramatis personae.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هدف آموزشی معمولا آسیب جبران ناپذیری به توصیف شخصیت های نمایشنامه به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]با این حال، هدف آموزشی اغلب آسیب جبران ناپذیر به مشخصه شخصیت دراماتیک است

14. True, the storyline was not completely didactic, which was just as well since when art does so it becomes dreary.
[ترجمه ترگمان]درست است، داستان داستان کاملا آموزنده نبود، که هم از آن زمان که هنر چنین کاری را انجام می دهد، وحشتناک می شود
[ترجمه گوگل]درست است که داستان به طور کامل آموزش ندیده بود، که درست هم از آن زمان بود که هنر این کار را سخت می کرد

didactic poetry

شعر پندآمیز


both didactic and laboratory instruction will be used.

هم آموزش نظری و هم آموزش آزمایشگاهی به‌کار گرفته خواهد شد.


His novel has a didactic tone.

رمان او لحنی پندآمیز دارد.


پیشنهاد کاربران

تعلیمی و آموزشی


اخلاقی

آموزنده


کلمات دیگر: