بازار مشترک، بازار انبازین (توافق بین دو یا چند کشور برای کاستن مالیات های گمرکی و آزادی بازرگانی و همکاریهای اقتصادی)
common market
بازار مشترک، بازار انبازین (توافق بین دو یا چند کشور برای کاستن مالیات های گمرکی و آزادی بازرگانی و همکاریهای اقتصادی)
انگلیسی به فارسی
بازار مشترک، بازار انبازین (توافق بین دو یا چند کشور برای کاهش مالیاتهای گمرکی و آزادی بازرگانی و همکاریهای اقتصادی)
(با C و M بزرگ) بازار مشترک اروپا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an economic association of major western European countries mainly designed to eliminate tariffs on trade among member nations and establish uniform tariffs on goods from other countries; European Economic Community.
• (2) تعریف: (l.c.) any association of countries or regions that is founded to facilitate economic cooperation.
• european economic community, economic alliance between some european states in order to promote free trade and uniform policies for import taxation from non-member countries
the common market is an organization of european countries, including the uk, that make decisions together about their trade, agriculture, and other policies. the official name of the common market is the european community.
the common market is an organization of european countries, including the uk, that make decisions together about their trade, agriculture, and other policies. the official name of the common market is the european community.
جملات نمونه
1. Since joining the Common Market, Britain's trade with Europe has greatly increased.
[ترجمه ترگمان]با پیوستن به بازار مشترک، تجارت بریتانیا با اروپا به شدت افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]از زمان پیوستن به بازار مشترک، تجارت بریتانیا با اروپا تا حد زیادی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]از زمان پیوستن به بازار مشترک، تجارت بریتانیا با اروپا تا حد زیادی افزایش یافته است
2. How many countries make up the Common Market?
[ترجمه ترگمان]چند کشور بازار مشترک را تشکیل می دهند؟
[ترجمه گوگل]چند کشور بازار مشترک را تشکیل می دهند؟
[ترجمه گوگل]چند کشور بازار مشترک را تشکیل می دهند؟
3. The other serious agricultural problem for the Common Market lies in the disparities in production and prices as between different member States.
[ترجمه ترگمان]دیگر مشکلات جدی کشاورزی برای بازار مشترک در تفاوت ها در تولید و قیمت ها همانند کشورهای مختلف است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مشکلات جدی کشاورزی برای بازار مشترک، عدم تفاوت در تولید و قیمت بین کشورهای مختلف است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مشکلات جدی کشاورزی برای بازار مشترک، عدم تفاوت در تولید و قیمت بین کشورهای مختلف است
4. Common market, there are nitrogen, air, hydrogen, ammonia, acetylene, propane, steam and other special relief valve.
[ترجمه ترگمان]بازار مشترک، نیتروژن، هوا، هیدروژن، آمونیاک، استیلن، پروپان، بخار و دیگر شیره ای امدادی ویژه وجود دارد
[ترجمه گوگل]بازار مشترک، نیتروژن، هوا، هیدروژن، آمونیاک، استیلن، پروپان، بخار و دیگر شیرهای مخصوص وجود دارد
[ترجمه گوگل]بازار مشترک، نیتروژن، هوا، هیدروژن، آمونیاک، استیلن، پروپان، بخار و دیگر شیرهای مخصوص وجود دارد
5. The common market of sea cucumber water, mostly belonging to the poor quality of sea cucumber.
[ترجمه ترگمان]بازار مشترک آب خیار دریایی که بیشتر به کیفیت ضعیف خیار دریایی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]بازار مشترک آب خیار دریایی، بیشتر به کیفیت پایین خیار دریا
[ترجمه گوگل]بازار مشترک آب خیار دریایی، بیشتر به کیفیت پایین خیار دریا
6. He threatened to pull out of the common market.
[ترجمه ترگمان]او تهدید کرد که از بازار مشترک خارج خواهد شد
[ترجمه گوگل]او تهدید کرد که از بازار مشترک خارج شود
[ترجمه گوگل]او تهدید کرد که از بازار مشترک خارج شود
7. Thus was born the six - country European common market, which has now become the 25 - country European Union.
[ترجمه ترگمان]این بازار شش کشور اروپایی است که اکنون به اتحادیه اروپا ۲۵ کشور تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، بازار مشترک شش کشور اروپایی متولد شد که اکنون اتحادیه اروپا 25 کشور است
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، بازار مشترک شش کشور اروپایی متولد شد که اکنون اتحادیه اروپا 25 کشور است
8. Money shall circulate freely within the common market.
[ترجمه ترگمان]پول باید آزادانه در بازار عمومی توزیع شود
[ترجمه گوگل]پول باید آزادانه در بازار مشترک توزیع شود
[ترجمه گوگل]پول باید آزادانه در بازار مشترک توزیع شود
9. British subject do not need visa to visit common market countries.
[ترجمه ترگمان]اتباع بریتانیا نیازی به ویزا برای بازدید از کشورهای بازار مشترک ندارند
[ترجمه گوگل]موضوع بریتانیا به بازدید از کشورهای مشترک بازار نیازی ندارد
[ترجمه گوگل]موضوع بریتانیا به بازدید از کشورهای مشترک بازار نیازی ندارد
10. The European Common Market came into being in 195
[ترجمه ترگمان]بازار مشترک اروپا در سال ۱۹۵ میلادی به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]بازار مشترک اروپایی در سال 1952 شکل گرفت
[ترجمه گوگل]بازار مشترک اروپایی در سال 1952 شکل گرفت
11. The European Common Market strictly restricts the import of competitive agricultural products. But the products which are in short supply are seldom influenced by trade protection.
[ترجمه ترگمان]بازار مشترک اروپا واردات محصولات کشاورزی رقابتی را محدود می کند اما محصولاتی که عرضه کم دارند به ندرت توسط حفاظت از تجارت تحت تاثیر قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بازار مشترک اروپا به شدت واردات محصولات کشاورزی رقابتی را محدود می کند اما محصولاتی که در عرضه کوتاه هستند، به ندرت تحت تاثیر حمایت تجاری قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بازار مشترک اروپا به شدت واردات محصولات کشاورزی رقابتی را محدود می کند اما محصولاتی که در عرضه کوتاه هستند، به ندرت تحت تاثیر حمایت تجاری قرار می گیرند
12. Luxembourg is the smallest of the Common Market countries.
[ترجمه ترگمان]لوکزامبورگ کوچک ترین کشورهای بازار مشترک است
[ترجمه گوگل]لوکزامبورگ کوچکترین کشورهای بازار مشترک است
[ترجمه گوگل]لوکزامبورگ کوچکترین کشورهای بازار مشترک است
13. Spain and Portugal are joining the Common Market.
[ترجمه ترگمان]اسپانیا و پرتغال در حال پیوستن به بازار مشترک هستند
[ترجمه گوگل]اسپانیا و پرتغال به بازار مشترک می پیوندند
[ترجمه گوگل]اسپانیا و پرتغال به بازار مشترک می پیوندند
14. As a common market, regional economic entity means more convenience for enterprises to tap markets and to a certain extent, more protection from outside competition.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بازار مشترک، نهاد اقتصادی منطقه ای به معنی تسهیلات بیشتر برای شرکت ها برای بهره برداری از بازارها و تا حدودی، حفاظت بیشتر از رقابت خارج است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک بازار مشترک، نهاد اقتصادی منطقه ای به معنی راحتی بیشتری برای شرکت ها برای به بازار می آید و به میزان مشخص، حفاظت بیشتری از رقابت بیرونی است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک بازار مشترک، نهاد اقتصادی منطقه ای به معنی راحتی بیشتری برای شرکت ها برای به بازار می آید و به میزان مشخص، حفاظت بیشتری از رقابت بیرونی است
15. In 196 President De Gaulle vetoed Britain's entry into the Common Market.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶ رئیس جمهور دو گل ورود بریتانیا به بازار مشترک را وتو کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1962، رئیس جمهور دگول، ورود انگلیس به بازار مشترک وی را وتو کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1962، رئیس جمهور دگول، ورود انگلیس به بازار مشترک وی را وتو کرد
پیشنهاد کاربران
مشترک المنافع
common market ( اقتصاد )
واژه مصوب: بازار مشترک
تعریف: بازاری که سازمان دهی آن به نحوی است که موانع تحرک عوامل تولید، مانند سرمایه و نیروی کار، را در میان کشورهای شرکت کننده در آن بازار از میان برمی دارد
واژه مصوب: بازار مشترک
تعریف: بازاری که سازمان دهی آن به نحوی است که موانع تحرک عوامل تولید، مانند سرمایه و نیروی کار، را در میان کشورهای شرکت کننده در آن بازار از میان برمی دارد
کلمات دیگر: