کلمه جو
صفحه اصلی

reductionism


(تداعی کمی منفی) واگشت گرایی، تمایل زیاد به تجزیه کردن و ساده سازی

انگلیسی به فارسی

(تداعی کمی منفی) واگشت گرایی، تمایل زیاد به تجزیه کردن و سادهسازی


انگلیسی به انگلیسی

• theory that all phenomena can be explained in terms of a simpler phenomenon

جملات نمونه

1. What was the solution to the reductionism of liberal-rationalist thought?
[ترجمه ترگمان]راه حل تقلیل گرا اندیشی liberal چیست؟
[ترجمه گوگل]راه حل کاهش اصلاحات تفکر لیبرال-عقلگرا چیست؟

2. In rejecting the reductionism of rationalism, the counterculture was so deeply anti-intellectual that it forfeited access to its own history.
[ترجمه ترگمان]در رد و بدل کردن reductionism، the چنان ضد فکری بود که دسترسی به تاریخ خود را از دست داد
[ترجمه گوگل]در رد انتقاد از عقلگرایی، مبارزه فرهنگی چنان عمیق ضد روشنفکری بود که دسترسی به تاریخ خود را از دست داد

3. Reductionism Sociologists of religion frequently appear inexcusably reductionist to those whom they study.
[ترجمه ترگمان]Reductionism جامعه شناسان دین به کرات به کسانی که مطالعه می کنند، تقلیل می یابد
[ترجمه گوگل]Reductionism جامعه شناسان دین اغلب به نظر می رسد غیر قابل انکار برای کسانی که آنها مطالعه می کنند

4. The winning side, however, opted for a reductionism that located truth in that which could be measured.
[ترجمه ترگمان]با این حال، طرف برنده یک تقلیل گرایی را انتخاب کرد که حقیقتی را در آن قرار داد که می توان آن را اندازه گیری کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، طرف برنده تصمیم به کاهش اصلاحات کرد که حقیقت را در آن اندازه گیری کرد

5. Freud was guilty of this reductionism.
[ترجمه ترگمان]فروید در مورد این تقلیل مجرم شناخته شد
[ترجمه گوگل]فروید گناهکار بود

6. The idea of television against reductionism recalls the adage about fighting for peace, and the equivalent activity for virginity.
[ترجمه ترگمان]ایده تلویزیون در مقابل تقلیل گرایی این ضرب المثل را به یاد می آورد که در مورد جنگیدن برای صلح و فعالیت معادل بکارت حرف می زند
[ترجمه گوگل]ایده تلویزیون علیه کمونیستی، ادعای مبارزه برای صلح و فعالیت معادل آن را برای بکارت به یاد می آورد

7. For me, that's where the cold, intolerant reductionism of Richard Dawkins and Lewis Wolpert becomes politically lethal.
[ترجمه ترگمان]برای من، جایی است که در آن صفحات سرد، intolerant ریچارد داوکینز و لوییس Wolpert از نظر سیاسی مهلک می شوند
[ترجمه گوگل]برای من، این همان جایی است که اصلاحطلبی سردمدارانه و غیرقابل تحمل ریچارد داوکینز و لوئیس والپرت، کشنده سیاسی است

8. Such switches between the two forms of reductionism have several payoffs.
[ترجمه ترگمان]چنین سوییچ ها بین دو نوع کاهش، چندین بازده دارند
[ترجمه گوگل]چنین سوئیچ هایی بین دو شکل اصلاح طلبی چندین نتیجه گیری دارد

9. Complexity, Reductionism, Urban Management, Meta - synthesis, Science and Technology.
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی، Reductionism، مدیریت شهری، فوق سنتز، علم و تکنولوژی
[ترجمه گوگل]پیچیدگی، کاهش پذیری، مدیریت شهری، متا سنتز، علم و فناوری

10. Reductionism and reduction method not only interrelate each other but also have essential differences.
[ترجمه ترگمان]روش کاهش و کاهش نه تنها با یکدیگر مقایسه می شوند بلکه تفاوت های اساسی نیز دارند
[ترجمه گوگل]Reductionism و روش کاهش نه تنها به یکدیگر متصل، بلکه تفاوت های اساسی

11. Reductionism takes two general forms in biology.
[ترجمه ترگمان]Reductionism دو شکل کلی در بیولوژی می گیرد
[ترجمه گوگل]Reductionism دو فرم عمومی در زیست شناسی را می گیرد

12. Determinism controlled by reductionism is becoming self - deficient more and more visibly.
[ترجمه ترگمان]Determinism کنترل شده با تقلیل گرایی، در حال تبدیل شدن به خود - و بیش از پیش در حال تبدیل شدن به خود - است
[ترجمه گوگل]تعیین کننده ای که تحت کنترل کاهش می یابد، به وضوح کمتر و کمتر خواهد شد

13. But reductionism is still needed to get there.
[ترجمه ترگمان]اما هنوز برای رسیدن به آنجا مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]اما برای رفع آن نیاز به اصلاح وجود دارد

14. Only if a strong reductionism were true could its thinking be part of that physical world.
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که این reductionism قوی حقیقت داشته باشد، فکر آن می تواند بخشی از آن دنیای فیزیکی باشد
[ترجمه گوگل]فقط در صورتی که یک اصطکاک قوی وجود داشته باشد، تفکر آن بخشی از آن دنیای فیزیکی است

پیشنهاد کاربران

تقلیل گرایی

اصلاح گرایی

تحویل گرایی
تقلی گرایی
ساده انگاری

کاهش گرایی

reductionism ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: فروکاست گرایی
تعریف: نظریه ای روش شناختی که بر مبنای آن کل را با توجه به جزئیات آن توصیف می کنند


کلمات دیگر: