ناقص شده اندام بریده، مغلوط، غلط، تحریف شده
mutilated
ناقص شده اندام بریده، مغلوط، غلط، تحریف شده
انگلیسی به فارسی
ناقص(شده)اندام بریده،مغلوط،غلط،تحریف شده
زخمی شده، تحریف کردن، معیوب کردن، بی اندام کردن، اخته کردن، ناقص کردن، فلج کردن، تحریف شدن
انگلیسی به انگلیسی
• a mutilated body has been violently and severely damaged.
مترادف و متضاد
dismembered
Synonyms: amputated, disfigured, maimed, mangled, marred
جملات نمونه
1. a mutilated animal
حیوان آش و لاش
2. the murdered man's body had been mutilated
جسد مقتول را قطع عضو و ناقص کرده بودند.
3. More than 30 horses have been mutilated in the last nine months.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۳۰ اسب در نه ماه گذشته تکه تکه شده اند
[ترجمه گوگل]بیش از 30 اسب در 9 ماه گذشته زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]بیش از 30 اسب در 9 ماه گذشته زخمی شده اند
4. The prisoners had been tortured and mutilated.
[ترجمه ترگمان]زندانیان را شکنجه داده و قطعه قطعه شده بودند
[ترجمه گوگل]زندانیان شکنجه و زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]زندانیان شکنجه و زخمی شده اند
5. Her body had been mutilated beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]بدنش از تشخیص محو شده بود
[ترجمه گوگل]بدنش غیر قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]بدنش غیر قابل تشخیص بود
6. Her arm was mutilated in the accident.
[ترجمه ترگمان]دستش در تصادف فلج شده بود
[ترجمه گوگل]بازوی او در حادثه زخمی شد
[ترجمه گوگل]بازوی او در حادثه زخمی شد
7. They have mutilated a beautiful film by making these changes.
[ترجمه ترگمان]آن ها فیلم زیبایی را با ایجاد این تغییرات قطع کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها با ایجاد این تغییرات، یک فیلم زیبا را خنثی کردند
[ترجمه گوگل]آنها با ایجاد این تغییرات، یک فیلم زیبا را خنثی کردند
8. The bodies were mutilated beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]این اجساد فراتر از بازشناسی قطع شده بود
[ترجمه گوگل]بدنها تا حد زیادی شناخته شدند
[ترجمه گوگل]بدنها تا حد زیادی شناخته شدند
9. The body had been badly mutilated.
[ترجمه ترگمان]بدن ناقص شده بود
[ترجمه گوگل]بدن بد زده شده بود
[ترجمه گوگل]بدن بد زده شده بود
10. The sculpture was badly mutilated in the late eighteenth century.
[ترجمه ترگمان]مجسمه سازی در اواخر قرن هجدهم به طرز بدی ناقص بود
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی در اواخر قرن هجدهم بدرفتاری شد
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی در اواخر قرن هجدهم بدرفتاری شد
11. The pilot was mutilated in the plane crash and now has only one leg.
[ترجمه ترگمان]خلبان در سانحه هواپیما مثله شده بود و حالا فقط یک پا دارد
[ترجمه گوگل]خلبان در تصادف هواپیما زخمی شد و اکنون تنها یک پا دارد
[ترجمه گوگل]خلبان در تصادف هواپیما زخمی شد و اکنون تنها یک پا دارد
12. A lot of the bodies had been badly mutilated.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جسدها به طرز بدی ناقص شده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بدنها به شدت زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بدنها به شدت زخمی شده اند
13. Intruders slashed and mutilated several paintings.
[ترجمه ترگمان]Intruders چندین نقاشی را زخمی و تکه تکه کرد
[ترجمه گوگل]مهاجمان نقاشی های مختلف را تخریب و تخریب کردند
[ترجمه گوگل]مهاجمان نقاشی های مختلف را تخریب و تخریب کردند
14. He tor-tured and mutilated six young men.
[ترجمه ترگمان]اون روی شش تا مرد جوان فلج شده و فلج شده
[ترجمه گوگل]او شش مرد جوان را مجبور کرد و مجروح ساخت
[ترجمه گوگل]او شش مرد جوان را مجبور کرد و مجروح ساخت
15. The mutilated bodies of seven men have been found beside a railway line.
[ترجمه ترگمان]اجساد مقتول هفت نفر را در کنار خط آهن پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]جسد زخمی از هفت مرد در کنار خط راه آهن یافت شده است
[ترجمه گوگل]جسد زخمی از هفت مرد در کنار خط راه آهن یافت شده است
پیشنهاد کاربران
ناقص، آشولاش
نقص/ قطع عضو شده ، مثله شده
[بریدن و ناقص کردن آلت جنسی در زنان ] اخته شده
[بریدن و ناقص کردن آلت جنسی در زنان ] اخته شده
مُثله شده
کلمات دیگر: