1. The chauffeur drove them straight to the theatre.
[ترجمه ترگمان]راننده آن ها را مستقیما به تئاتر برد
[ترجمه گوگل]راننده آنها را مستقیما به تئاتر برد
2. His former chauffeur is claiming unfair dismissal on the grounds of racial discrimination.
[ترجمه ترگمان]راننده سابق او ادعا می کند که به دلیل تبعیض نژادی اخراج ناعادلانه ای را ادعا می کند
[ترجمه گوگل]راننده سابقش ادعا می کند اخراج ناعادلانه بر اساس تبعیض نژادی
3. In one driveway a chauffeur wearing rubber boots was hosing down a limousine.
[ترجمه ترگمان]در یک راه ماشین رو، راننده ای که چکمه های لاستیکی پوشیده بود روی یک لیموزین دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]در یک درایو، یک چکوز که با چکمه های لاستیکی پوشیدنی بود، یک ماشین لیموزین را خاموش کرد
4. The chauffeur turned the sedan about.
[ترجمه ترگمان]راننده اتومبیل را به اطراف چرخاند
[ترجمه گوگل]راننده خودرو در مورد سدان را تغییر داد
5. The chauffeur got out to crank the motor.
[ترجمه ترگمان]راننده از ماشین پیاده شد تا موتور را روشن کند
[ترجمه گوگل]راننده راننده موتور را خم کرد
6. His chauffeur misread his route and took a wrong turning.
[ترجمه ترگمان]راننده اش از مسیرش منحرف شد و اشتباه کرد
[ترجمه گوگل]راننده او مسیر خود را اشتباه گرفته و چرخش اشتباه انجام داده است
7. A uniformed chauffeur stared straight ahead.
[ترجمه ترگمان]راننده اونیفورم پوش مستقیم به جلو خیره شد
[ترجمه گوگل]یک راننده ی یکنواخت مستقیم نگاه کرد
8. He's volunteered his services as a chauffeur.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان راننده داوطلب شد
[ترجمه گوگل]او خدمات خود را به عنوان یک راننده داوطلب کرده است
9. I volunteered to act as chauffeur.
[ترجمه ترگمان]من داوطلب شدم که نقش راننده رو بازی کنم
[ترجمه گوگل]من داوطلب شدم که به عنوان شاهکار عمل کنم
10. He wrested the suitcase from the chauffeur.
[ترجمه ترگمان]چمدان را از راننده بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او چمدان را از راننده برداشت
11. The limousine was driven by a chauffeur in uniform.
[ترجمه ترگمان]راننده لیموزین با یک راننده در حال رانندگی بود
[ترجمه گوگل]لیموزین توسط یک راننده خودرو در یک رانندگی رانده شد
12. Mum was cook, chauffeur, nurse, and entertainer all rolled into one.
[ترجمه ترگمان]مامان آشپز، راننده، پرستار و هنرمند در یکی از آن ها بود
[ترجمه گوگل]مامان طبخ، شاهزاده، پرستار، و سرگرم کننده همه را به یکی رول کرد
13. Or let me chauffeur your kid.
[ترجمه ترگمان] یا بذار من به بچه تو رانندگی کنم
[ترجمه گوگل]یا اجازه دهید فرزند شما را هدایت کنم
14. The chauffeur pulled the car into the forecourt in a cloud of steam and got out.
[ترجمه ترگمان]راننده اتومبیل را در ابری از بخار بیرون کشید و بیرون آمد
[ترجمه گوگل]راننده ماشین را به طرف ساحل در یک ابر بخار و خارج کرد