1. When given all the data on the corpse, Columbo was able to solve the murder.
زمانی که تمامی حقایق درباره جسد مشخص شد، کلومبو توانست جنایت را کشف کند
2. The corpse was laid to rest in the vacant coffin.
جنازه در تابوت خالی آرمیده است
3. An oath of revenge was sworn over the corpse by his relatives.
خویشاوندان بالای سر مرده سوگند یاد کردند، انتقام او را بگیرند
4. his corpse was fished out of the water
جسدش را از آب بیرون کشیدند.
5. the corpse was deeply slashed in several places
چندین جای جسد بریدگی های ژرفی داشت.
6. his rotten corpse was horrible
جسد پوسیده ی او وحشتناک بود.
7. seeing the corpse gave me goose flesh
با دیدن جسد مو بر تنم راست شد.
8. a well-preserved ancient corpse
یک جسد مربوط به دوران باستان که خوب مانده است
9. upon seeing the corpse she collapsed
تا جسد را دید غش کرد.
10. finally they put the corpse on the pile
در پایان نعش را روی تل هیزم می گذارند.
11. he cried over the corpse of his father
او بر جسد پدرش گریست.
12. people crowded about his corpse
مردم دور جسد او جمع شدند.
13. they wrapped the sailor's corpse in a flag and threw it into the sea
جسد ملوان را در پرچم پیچیدند و به دریا افکندند.
14. upon seeing that rotten corpse his stomach heaved
با دیدن آن جسد گندیده اق زد (حال تهوع به او دست داد).
15. upon seeing the horse's corpse she paled
با دیدن جسد اسب رنگش پرید.
16. suddenly we came upon a corpse
ناگهان به یک نعش برخوردیم.
17. to the audience's consternation, the corpse began to speak
ناگهان در میان حیرت تماشاگران جسد به سخن درآمد.
18. her shudder at seeing the putrid corpse
چندش او از دیدن نعش گندیده
19. she threw herself on her husband's corpse in a paroxysm of grief
او از شور اندوه خود را روی جسد شوهرش انداخت.
20. terrified at the sight of the corpse
وحشت زده در اثر دیدن جسد
21. the brothers gathered around their father's corpse
برادرها دور جسد پدرشان حلقه زدند.
22. uncertainty shrouds the identity of the corpse
غباری از ابهام هویت آن نعش را پوشانده است.
23. as soon as he saw the rotten corpse he recoiled with disgust
تا جسد فاسد شده را دید از شدت تنفر یکه خورد.
24. she begged to be shown her son's corpse
التماس کرد که جسد فرزندش را به او نشان دهند.
25. Police discovered the skeletal remains of a corpse buried near the river.
[ترجمه ترگمان]پلیس بقایای اسکلتی جسد دفن شده در نزدیکی رودخانه را کشف کرد
[ترجمه گوگل]پلیس کشف بقایای اسکلت یک جسد که در نزدیکی رودخانه دفن شده است
26. The corpse had been laid out on a marble slab.
[ترجمه بی نام] جسد روی تخته سنگی مرمری مانده بود
[ترجمه ترگمان]جسد را روی سنگ مرمر پهن کرده بودند
[ترجمه گوگل]جسد بر روی سنگ مرمر قرار داده شده بود
27. He blanched at the sight of the mutilated corpse.
[ترجمه ترگمان]از دیدن جسد مقتول به رنگ سفید درآمده بود
[ترجمه گوگل]او در نزد جسد زخمی شدت گرفت
28. They saw the corpse sprawled on the steps.
[ترجمه ترگمان]جنازه را دیدند که روی پله ها ولو شده بود
[ترجمه گوگل]آنها دیدند که جسد روی مراحل پراکنده شده است
29. The corpse was in an advanced stage of decomposition.
[ترجمه ترگمان]جنازه در مرحله پیشرفته تجزیه بود
[ترجمه گوگل]جسد در مرحله پیشرفته تجزیه بود
30. The corpse was preserved from decay by embalming.
[ترجمه ترگمان]جسد جسد رو از مرگ مومیایی کردن
[ترجمه گوگل]جسد از بین بردن با بوی بد دهان حفظ شد