گاه و بیگاه، گهگاه، هرچند وقت یکبار
from time to time
گاه و بیگاه، گهگاه، هرچند وقت یکبار
انگلیسی به فارسی
از زمان به زمان
انگلیسی به انگلیسی
• sometimes, occasionally, once in while
جملات نمونه
1. Remember to look back upon your mistakes from time to time, but never regret them.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که گاهی به اشتباه خود نگاه کنی، اما هیچ وقت از آن ها پشیمان نخواهی شد
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که از اشتباهاتتان گله مند هستید، اما هرگز آنها را پشیمان نکنید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که از اشتباهاتتان گله مند هستید، اما هرگز آنها را پشیمان نکنید
2. I like to buy myself little luxuries from time to time.
[ترجمه Zari] من دوست دارم هراز گاهی یه چیز لاکچری برای خودم بخرم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم از زمانی به زمان دیگر تجملات را بخرم[ترجمه گوگل]من دوست دارم خودم را از لحظه های گشت و گذار کمی لذت ببرم
3. Remember to look back at your mistakes from time to time, but never regret them.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که گاهی به اشتباه خودت نگاه کنی، اما هیچ وقت از آن ها پشیمان نخواهی شد
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که از اشتباهاتتان گله مند هستید، اما هرگز آنها را پشیمان نکنید
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که از اشتباهاتتان گله مند هستید، اما هرگز آنها را پشیمان نکنید
4. Stress is a fact of life from time to time for all of us.
[ترجمه ترگمان]استرس، واقعیتی است که از زمان تا زمان برای همه ما وجود دارد
[ترجمه گوگل]استرس، واقعیتی است برای همه ما از زمان به زمان
[ترجمه گوگل]استرس، واقعیتی است برای همه ما از زمان به زمان
5. From time to time, she gave him an encouraging nod.
[ترجمه ترگمان]گاه به گاه سرش را به نشانه تشویق تکان می داد
[ترجمه گوگل]از زمان به زمان، او به او یک نکته دلگرم کننده داد
[ترجمه گوگل]از زمان به زمان، او به او یک نکته دلگرم کننده داد
6. I hope you will think of me from time to time as I shall be thinking of you always.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم گاه به گاه فکر کنید که من همیشه به شما فکر خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که شما از زمان به زمان به من فکر می کنید، زیرا همیشه به فکر شما هستم
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که شما از زمان به زمان به من فکر می کنید، زیرا همیشه به فکر شما هستم
7. Most of us enjoy having a bitch from time to time.
[ترجمه ترگمان]بیشتر ما از زمان به موقع از داشتن یه جنده لذت می بریم
[ترجمه گوگل]اکثر ما از داشتن یک سگ لذت بردن از زمان به زمان
[ترجمه گوگل]اکثر ما از داشتن یک سگ لذت بردن از زمان به زمان
8. We all get headaches from time to time.
[ترجمه ترگمان]همه ما از زمان به بعد دچار سردرد می شویم
[ترجمه گوگل]همه ما از زمان به زمان سردرد می بینیم
[ترجمه گوگل]همه ما از زمان به زمان سردرد می بینیم
9. He went home from time to time, to keep his mother happy.
[ترجمه ترگمان]گاه به گاه به خانه برمی گشت تا مادرش را خوشحال نگه دارد
[ترجمه گوگل]او به موقع به خانه میرود تا مادرش را خوشحال کند
[ترجمه گوگل]او به موقع به خانه میرود تا مادرش را خوشحال کند
10. The kids drop round and see her from time to time.
[ترجمه ترگمان]بچه ها سر می رسند و گاه به گاه او را می بینند
[ترجمه گوگل]بچه ها دور می شوند و از زمان به زمان دیدن می کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها دور می شوند و از زمان به زمان دیدن می کنند
11. Keep your head up, and look around you from time to time.
[ترجمه ترگمان]سرت رو بالا نگه دار و از وقت به موقع اطرافت رو نگاه کن
[ترجمه گوگل]سر خود را نگه دارید و از زمان به زمان اطراف خود را نگاه کنید
[ترجمه گوگل]سر خود را نگه دارید و از زمان به زمان اطراف خود را نگاه کنید
12. This fever will return from time to time, if it follows its usual mode.
[ترجمه ترگمان]این تب از زمانی به زمان باز خواهد گشت، اگر مد عادی خود را دنبال کند
[ترجمه گوگل]این تب از زمان به زمان، اگر آن را به حالت معمول خود را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]این تب از زمان به زمان، اگر آن را به حالت معمول خود را دنبال می کند
13. The motives influencing a particular individual may change from time to time.
[ترجمه ترگمان]انگیزه های تاثیرگذاری یک فرد خاص ممکن است از زمان به زمان تغییر کند
[ترجمه گوگل]انگیزه های تاثیرگذار بر یک فرد خاص ممکن است از زمان به زمان تغییر کند
[ترجمه گوگل]انگیزه های تاثیرگذار بر یک فرد خاص ممکن است از زمان به زمان تغییر کند
14. Have a good stretch from time to time to prevent yourself getting stiff.
[ترجمه ترگمان]از زمان به بعد کشش خوبی داشته باشید تا از سفت شدن خود جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]از زمان به زمان کشش خوبی داشته باشید تا از سفت شدن خود جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]از زمان به زمان کشش خوبی داشته باشید تا از سفت شدن خود جلوگیری کنید
15. From time to time we all get a hankering for something a little different.
[ترجمه ترگمان]از این به بعد همه ما اشتیاق زیادی برای یه چیز متفاوت داریم
[ترجمه گوگل]از زمان به زمان، همه چیز را برای چیزی کمی متفاوت می بینیم
[ترجمه گوگل]از زمان به زمان، همه چیز را برای چیزی کمی متفاوت می بینیم
پیشنهاد کاربران
بارها و بارها
گاه و بی گاه
گه گاهی
مرتباً
هر از گاهی
گاه به گاه
گهگاه
هر چند وقت یک بار
گاه به گاه
گهگاه
هر چند وقت یک بار
Sometimes, but nor regularly or very often
هر از گاهی
هر از گاهی
Phrase :
بعضی وقتها
گاه گاهی
هر چند وقت یکبار
بعضی وقتها
گاه گاهی
هر چند وقت یکبار
هر از گاهی
وقت بی وقت ( هر از چندگاهی )
گاهی اوقات، هر از گاهی
Put the kebabs on the grill and cook for 10 to 15 minutes , turning them over from time to time
کباب ها رو روی کباب پز قرار بده و به مدت ده تا پانزده دقیقه سرخشون کن و هر از گاهی این ور اون ورشون کن ( که کباب ها نسوزن )
Put the kebabs on the grill and cook for 10 to 15 minutes , turning them over from time to time
کباب ها رو روی کباب پز قرار بده و به مدت ده تا پانزده دقیقه سرخشون کن و هر از گاهی این ور اون ورشون کن ( که کباب ها نسوزن )
بعضی اوقات ولی نه به طور منظم
کلمات دیگر: