• move, evacuate a place
sit over
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The woman in question is sitting over there.
[ترجمه ترگمان]زنی که در آن نشسته بود نشسته بود
[ترجمه گوگل]زن مورد سوال در آنجا نشسته است
[ترجمه گوگل]زن مورد سوال در آنجا نشسته است
2. Who's that potbellied man sitting over there?
[ترجمه ترگمان]آن مرد شکم گنده کیست؟
[ترجمه گوگل]چه کسی این مرد روحانی است که آنجا نشسته است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی این مرد روحانی است که آنجا نشسته است؟
3. Would you please sit over and let me sit down.
[ترجمه ترگمان]لطفا بنشینید و اجازه بدهید بنشینم
[ترجمه گوگل]آیا شما لطفا نشستن و اجازه دهید من نشستن
[ترجمه گوگل]آیا شما لطفا نشستن و اجازه دهید من نشستن
4. They were in the kitchen, sitting over cups of coffee, reluctant to move to do the washing up.
[ترجمه ترگمان]آن ها در آشپزخانه بودند، روی فنجان های قهوه نشسته بودند و تمایلی به تکان خوردن نداشتند
[ترجمه گوگل]آنها در آشپزخانه بودند، بیش از فنجان قهوه نشسته بودند، تمایلی به حرکت کردن برای شستشو ندارند
[ترجمه گوگل]آنها در آشپزخانه بودند، بیش از فنجان قهوه نشسته بودند، تمایلی به حرکت کردن برای شستشو ندارند
5. You look uncomfortable. Why don't you sit over here?
[ترجمه ترگمان]به نظر ناراحت میای چرا اینجا نمیشینی؟
[ترجمه گوگل]شما ناراحت هستید چرا اینجا نشسته اید؟
[ترجمه گوگل]شما ناراحت هستید چرا اینجا نشسته اید؟
6. He cries, whines, and just goes and sits over there and hangs his head down.
[ترجمه ترگمان]ناله می کند، می نالد و فقط می رود و می نشیند و سرش را پایین می اندازد
[ترجمه گوگل]او گریه می کند، ناله می کند، و فقط می رود و در آنجا نشسته و سرش را پایین می اندازد
[ترجمه گوگل]او گریه می کند، ناله می کند، و فقط می رود و در آنجا نشسته و سرش را پایین می اندازد
7. An old man sat over a half pint of stout.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد روی نیم لیتر آبجو تنومند نشسته بود
[ترجمه گوگل]یک پیرمرد بیش از نیمی از ستون فقرات نشسته بود
[ترجمه گوگل]یک پیرمرد بیش از نیمی از ستون فقرات نشسته بود
8. Sophia noticed that the tall handsome priest sitting over the other side from her also bought a great many of the little bottles.
[ترجمه ترگمان]سوفیا متوجه شد که یک کشیش بلند قد که بالای آن طرف نشسته بود چند بطری کوچک هم خرید
[ترجمه گوگل]سوفیا متوجه شد که کشیش بلند بلند که نشسته از طرف دیگر از او نیز خریداری بسیاری از بطری های کوچک است
[ترجمه گوگل]سوفیا متوجه شد که کشیش بلند بلند که نشسته از طرف دیگر از او نیز خریداری بسیاری از بطری های کوچک است
9. Here he was on his deathbed, preparing for oblivion, and she sits over there reading Parson Noah's latest pamphlet.
[ترجمه ترگمان]او در بس تر مرگ بود و خود را برای فراموشی آماده می کرد و در آنجا نشسته بود و آخرین بروشور نوح را می خواند
[ترجمه گوگل]در اینجا او در بستر مرگش بود، آماده شدن برای فراموشی، و او در آنجا نشست و خواندن آخرین جزوه پرنس نوح را خواند
[ترجمه گوگل]در اینجا او در بستر مرگش بود، آماده شدن برای فراموشی، و او در آنجا نشست و خواندن آخرین جزوه پرنس نوح را خواند
10. I sit over its red eye in the cave and listen to the musics of the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]در غار می نشینم و به موزیک جو گوش می دهم
[ترجمه گوگل]من بر روی چشم قرمز در غار بنشینم و به موسیقی اتمسفر گوش کنم
[ترجمه گوگل]من بر روی چشم قرمز در غار بنشینم و به موسیقی اتمسفر گوش کنم
11. He sat over breakfast in a cafeteria for a long time, reading the Sunday papers.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی در کافه تریا نشسته بود و روزنامه های یکشنبه را می خواند
[ترجمه گوگل]او برای مدت زمان طولانی صبحانه در یک کافه تریا نشسته و روزنامه های روز شنبه را خواند
[ترجمه گوگل]او برای مدت زمان طولانی صبحانه در یک کافه تریا نشسته و روزنامه های روز شنبه را خواند
12. Can we just sit over here?
[ترجمه ترگمان]میشه بشینیم اینجا؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم در اینجا بمانیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم در اینجا بمانیم؟
13. Wade sat over a pile of bills at the kitchen table.
[ترجمه ترگمان]وید روی توده ای از اسکناس ها روی میز آشپزخانه نشست
[ترجمه گوگل]واد بیش از یک شمع اسکناس در میز آشپزخانه نشسته بود
[ترجمه گوگل]واد بیش از یک شمع اسکناس در میز آشپزخانه نشسته بود
14. We're sitting over there. Why don't you join us?
[ترجمه ترگمان]ما اونجا نشسته بودیم چرا به ما ملحق نمیشی؟
[ترجمه گوگل]ما در آنجا نشسته ایم چرا به ما پیوستید؟
[ترجمه گوگل]ما در آنجا نشسته ایم چرا به ما پیوستید؟
15. Most notably the sheer agony of sitting over a blank sheet of paper when ideas just don't come.
[ترجمه ترگمان]بیشتر به خاطر درد محض نشستن روی یک ورق کاغذ سفید وقتی که ایده های دور از دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، آزار و اذیت و بی احتیاط به نشستن بر روی یک صفحه خالی کاغذ زمانی که ایده ها فقط نمی آیند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، آزار و اذیت و بی احتیاط به نشستن بر روی یک صفحه خالی کاغذ زمانی که ایده ها فقط نمی آیند
پیشنهاد کاربران
پای بساط ( چای ، قهوه و. . . ) نشستن
کلمات دیگر: