1. People say of her that she uses black magic.
[ترجمه ترگمان]مردم به او می گویند که از جادوی سیاه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]مردم می گویند او از سحر سیاه استفاده می کند
2. People found guilty of practising black magic were hanged.
[ترجمه ترگمان]مردم گناهکار بودن جادوی سیاه را به دار زدند
[ترجمه گوگل]افرادی که مجاز به تمرین سحر سیاه بودند، به دار آویخته شدند
3. He was also alleged to have conducted black magic ceremonies.
[ترجمه ترگمان]او همچنین ادعا شده بود که مراسم جادویی سیاه انجام داده است
[ترجمه گوگل]او همچنین ادعا کرد که مراسم سحر و جادو سیاه را انجام داده است
4. The poly now teaches black magic?
[ترجمه ترگمان]پلی که الان به جادوی سیاه یاد می ده؟
[ترجمه گوگل]پلی اکنون سحر سیاه را می آموزد؟
5. Tracy Barrett, 20, stabbed black magic follower Ian Clark, 5 several times with six steak knives.
[ترجمه ترگمان]تریسی برت، ۲۰، بیست و پنج بار با چاقوی جیبی شش تا چاقوی جیبی، ۵ بار به نام ایان کلارک، ۵ بار چاقو خورده بود
[ترجمه گوگل]تریسی بارت، 20 ساله، یان کلارک، پیرو سحر و جادو سیاه پوست، 5 بار چند بار با شش استایک چاقو
6. Mystery, danger, and black magic combine in this gothic tale set in the early nineteenth century.
[ترجمه ترگمان]راز، خطر و جادوی سیاه در این داستان گوتیک در اوایل قرن نوزدهم درهم آمیخت
[ترجمه گوگل]رمز و راز، خطر و سحر و جادو سیاه و سفید در این داستان گوتیک مجموعه در اوایل قرن نوزدهم
7. They were odd, these charts, and more like black magic than business.
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی عجیب و غریب بودند، این charts و بیشتر شبیه جادوی سیاه از کار
[ترجمه گوگل]آنها عجیب و غریب بودند، این نمودارها، و بیشتر مثل سحر و جادو سیاه از کسب و کار
8. So he put the black magic in a can - and Guinness recently sold its 100 millionth tin.
[ترجمه ترگمان]بنابراین او جادوی سیاه را در قوطی گذاشت - و به تازگی ۱۰۰ میلیون قوطی خود را فروخت
[ترجمه گوگل]بنابراین سحر سیاه را در یک میله قرار داد و گینس 100 میلیارد قلم را فروخت
9. Plus, that old black magic.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، اون جادوی سیاه قدیمی
[ترجمه گوگل]به علاوه، آن سحر و جادو سیاه و سفید
10. The Kirghiz are nominally Muslim, but superstition and black magic, especially worship of the snake god, control many.
[ترجمه ترگمان]قرقیزی رسما مسلمان است، اما خرافات و جادوی سیاه، به ویژه پرستش خدای مار، بسیاری را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]قهرمانان مسلمان مسلمان هستند، اما خرافات و جادوی سیاه، به ویژه پرستش خدای مار، بسیاری را کنترل می کنند
11. Some people divide magic into black magic and white magic.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم جادو را به جادوی سیاه و جادوی سیاه تقسیم می کنند
[ترجمه گوگل]برخی افراد سحر و جادو را به سحر و جادو سیاه و سحر و جادو تقسیم می کنند
12. Black magic harms people, but white magic helps them.
[ترجمه ترگمان]جادوی سیاه به مردم صدمه می زند، اما جادوی سفید به آن ها کمک می کند
[ترجمه گوگل]سحر سیاه به مردم آسیب می رساند، اما سحر و جادو سفید به آنها کمک می کند
13. Stimulative monetary policy is not black magic.
[ترجمه ترگمان]سیاست پولی stimulative جادوی سیاه نیست
[ترجمه گوگل]سیاست پولی تحریک آمیز سحر سیاه نیست
14. It seems that some people still believe in sorcery and black magic.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد بعضی از مردم هنوز به جادو و جادوی سیاه اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برخی افراد هنوز به جادو و جادوی سیاه اعتقاد دارند
15. So all concert-goers can sit back and enjoy plenty of Black magic this weekend.
[ترجمه ترگمان]بنابراین همه goers می توانند بنشینند و از جادوی سیاه زیادی در آخر هفته لذت ببرند
[ترجمه گوگل]بنابراین همه ی کنسرت ها می توانند در این آخر هفته با هم بخندند و از سحر و جادو سیاه لذت ببرند