زیاد، فراوان، مسرفانه
profusely
زیاد، فراوان، مسرفانه
انگلیسی به فارسی
غافلگیر کننده
انگلیسی به انگلیسی
• generously, in the manner of giving freely; wastefully, extravagantly; abundantly, plentifully
جملات نمونه
1. Water was jetting profusely from the pipe.
[ترجمه کامیار بقا] آب با فشار زیاد از لوله ها بیرون می زد.
[ترجمه ترگمان]آب با عجله از لوله رها می شد[ترجمه گوگل]آب از لوله بسیار غرق شد
2. He had been working hard and was perspiring profusely.
[ترجمه ترگمان]سخت مشغول کار بود و عرق کرده بود
[ترجمه گوگل]او سخت کار کرده و غافلگیر شده بود
[ترجمه گوگل]او سخت کار کرده و غافلگیر شده بود
3. He apologized profusely for the damage he had caused.
[ترجمه Mahmoodi] وی بخاطر خسارتی که ایجادشده بود عمیقا عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر خسارتی که ایجاد کرده بود عذرخواهی کرد[ترجمه گوگل]او به شدت از خسارت ناشی از آن عذرخواهی کرد
4. He disarmed her immediately by apologizing profusely.
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله با عذر خواهی او را خلع سلاح کرد
[ترجمه گوگل]او بلافاصله با عذرخواهی با غرور، او را خلع سلاح کرد
[ترجمه گوگل]او بلافاصله با عذرخواهی با غرور، او را خلع سلاح کرد
5. She apologized profusely for having to leave at 30 p. m.
[ترجمه ترگمان]او از اینکه مجبور بود ساعت ۳۰ بعد از ظهر بیرون برود عذرخواهی کرد ام
[ترجمه گوگل]او به شدت عذر خواهی کرد که مجبور است 30 پایی برود متر
[ترجمه گوگل]او به شدت عذر خواهی کرد که مجبور است 30 پایی برود متر
6. He was bleeding profusely.
[ترجمه ترگمان]به شدت خونریزی می کرد
[ترجمه گوگل]او خونریزی شدید بود
[ترجمه گوگل]او خونریزی شدید بود
7. Within minutes she was sweating profusely.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند دقیقه به شدت عرق می ریخت
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه او غافلگیر شد
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه او غافلگیر شد
8. He was profusely apologetic about the mistake.
[ترجمه ترگمان]به شدت از این اشتباه عذر خواهی کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از اشتباه عذرخواهی می کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از اشتباه عذرخواهی می کرد
9. Mrs Burke was found unconscious and bleeding profusely.
[ترجمه ترگمان]خانم برک بی هوش بود و به شدت خونریزی می کرد
[ترجمه گوگل]خانم برک ناخودآگاه و خونریزی شدید یافت
[ترجمه گوگل]خانم برک ناخودآگاه و خونریزی شدید یافت
10. We were sweating profusely from the exertion of moving the furniture.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه اسباب اثاثیه را جمع کردیم زیاد عرق کردیم
[ترجمه گوگل]ما از اعمال حرکت مبلمان به شدت عرق می کردیم
[ترجمه گوگل]ما از اعمال حرکت مبلمان به شدت عرق می کردیم
11. The game of squash left me perspiring profusely.
[ترجمه ترگمان]بازی of به شدت عرق کرده بود
[ترجمه گوگل]بازی اسکواش من را غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]بازی اسکواش من را غافلگیر کرد
12. Sweating profusely, soaking through his robe, Havens raises his ax in triumph and walks off the makeshift stage.
[ترجمه ترگمان]عرق به شدت عرق می ریزم و robe را خیس می کنیم، لنگرگاه ها تبر خود را به عنوان پیروزی بالا می برد و از صحنه موقتی خارج می شود
[ترجمه گوگل]عرق کردن به طرز شگفت انگیزی، خیس خوردن از رختخوابش، هاون سقوط خود را در پیروزی می گذارد و از مرحله موقت می رود
[ترجمه گوگل]عرق کردن به طرز شگفت انگیزی، خیس خوردن از رختخوابش، هاون سقوط خود را در پیروزی می گذارد و از مرحله موقت می رود
13. A deep cut on her wrist was bleeding profusely.
[ترجمه ترگمان]یک بریدگی عمیق روی مچ دستش خون ریزی داشت
[ترجمه گوگل]یک برش عمیق بر روی مچ دست او خونریزی شدید بود
[ترجمه گوگل]یک برش عمیق بر روی مچ دست او خونریزی شدید بود
14. The Prime Minister, who looked relaxed but sweated profusely in the hot hall, said he relished the fight ahead.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر که آرام به نظر می رسید اما در سرسرای داغ به شدت عرق می ریخت گفت که از مبارزه پیش رو لذت می برد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، که آرام آرام به نظر می رسید، اما به شدت عرق می کشد در سالن داغ، گفت که او مبارزه را در پیش گرفت
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، که آرام آرام به نظر می رسید، اما به شدت عرق می کشد در سالن داغ، گفت که او مبارزه را در پیش گرفت
15. He'd disarmed her earlier on by profusely apologising for his role in the near-collision with the Kestrel.
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه به شدت از نقش خود در برخورد نزدیک با the عذرخواهی کند او را خلع سلاح کرده بود
[ترجمه گوگل]او با زحمت فراوان از نقش او در برخورد نزدیک با Kestrel، او را به زودی خلع سلاح کرد
[ترجمه گوگل]او با زحمت فراوان از نقش او در برخورد نزدیک با Kestrel، او را به زودی خلع سلاح کرد
پیشنهاد کاربران
به شدت
بسیار زیاد
کلمات دیگر: