1. Back at Uncle's place, another televised hodgepodge of revolutionary memories lulled me to sleep.
[ترجمه ترگمان]به جای عمو جان، یکی دیگر از اتاق های مختلف که از تلویزیون پخش شده بود، مرا به خواب فرو برد
[ترجمه گوگل]برگشت به محل عمو، یکی دیگر از خاطرات تلوزیونی خاطرات انقلابی، مرا به خواب زد
2. The bullpen is a hodgepodge the Phillies are trying to patch with castoffs from other teams.
[ترجمه ترگمان]آغل گروهی است که در حال تلاش برای وصله کردن با castoffs از تیم های دیگر هستند
[ترجمه گوگل]قلعه نوردی یک قاتل است که فیلیز در حال تلاش برای چسبیدن به تیم های دیگر است
3. Here half a dozen hotels soon sprang up along with a hodge-podge of other shops, booths, and taverns.
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیم دوجین هتل به زودی با هاج و واج از مغازه های دیگر، غرفه و میخانه بیرون جست
[ترجمه گوگل]در اینجا نیمی از دوازده هتل به زودی به همراه یک کلاهبرداری از سایر مغازه ها، غرفه ها و میخانه ها بوجود آمد
4. Mouse Ink is a hodgepodge of reviews, newsy items and puzzles.
[ترجمه ترگمان]جوهر ماوس جمعی از مرور، موارد newsy و پازل است
[ترجمه گوگل]موس جوهر یک تکه از بررسی، آیتم های جدید و پازل است
5. The region became a hodgepodge of languages and dialects, some from the east, some from the south and some from other countries entirely.
[ترجمه ترگمان]این منطقه به چند زبان و گویش های، برخی از شرق، برخی از جنوب و برخی از کشورهای دیگر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این منطقه به یک زبان و گویش های مختلف تبدیل شد، برخی از شرق، برخی از جنوب و برخی از کشورهای دیگر به طور کامل
6. The bluish touch light flashing on the hodgepodge of hair and clothes created a strange phantasmagoria of color, making the cave seem incomparably unique.
[ترجمه ترگمان]نور آبی رنگی در رشته های مختلف مو و لباس ها، عجیب و غریب به نظر می رسید، و به نظر می رسید که این غار به طور باورنکردنی منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]چراغ لمسی سایه ای بر روی موز و لباس های رنگی ایجاد می کند که یک غریبه رنگی عجیب و غریب است، و غار به نظر بی نظیر منحصر به فرد تبدیل شده است
7. In short, it's a bit of hodgepodge, full of stark contrasts.
[ترجمه ترگمان]خلاصه، درهم و برهم است، پر از تناقض است
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، این کمی درهم و برهمی است، پر از کنتراست های عجیب و غریب
8. Hodgepodge of girl and woman: miniskirt; halter top, no bra; friendship bracelet on wrist; hair pulled back with cherry scrunchy; Hello Kitty stick-on tattoo on her left shoulder, mushy from the heat.
[ترجمه ترگمان]hodgepodge از دختر و زن: miniskirt، نه سینه بند؛ دست بند دوستی روی مچ؛ موها با scrunchy cherry، موهای شانه چپش سیخ شده بود و از گرما رها شده بود
[ترجمه گوگل]زن و شوهر دختر و زن: زنانه؛ سر و صدا بالا، بدون سینه بند؛ دستبند دوستی در مچ دست؛ مو با گلدان گیلاس کشیده شد سلام بچه گربه چوب روی خال کوبی در شانه چپ خود، گرمای خشن
9. Then, the cat attacks hodgepodge was initiated collect post, draft the will of TA.
[ترجمه ترگمان]سپس، حملات گربه شروع به جمع آوری پست، پیش نویس وصیت نامه ارزیابی تاکتیکی کردند
[ترجمه گوگل]سپس، گربه حمله hodgepodge آغاز شد جمع آوری پست، پیش نویس اراده TA
10. The Hutts are a hodgepodge of evolutionary traits.
[ترجمه ترگمان]The نوعی از ویژگی های تکاملی هستند
[ترجمه گوگل]هاتز یک تکه تکه از ویژگی های تکاملی است
11. Gardeners who find everything at the nursery irresistible can end up with a hodgepodge, rather than a pleasing overall effect.
[ترجمه ترگمان]کسانی که در اتاق بچه ها همه چیز را در برابر خود پیدا می کنند می توانند به جای آنکه یک اثر کلی خوشایند داشته باشند، با درهم و برهم زدن به یکدیگر خاتمه دهند
[ترجمه گوگل]باغبانانی که همه چیز را در مقاومت در برابر مهد کودک پیدا می کنند، می توانند به جای یک اثر کلی خوشایند با یک تکه تکه شوند
12. Fang Hung - chien wished he could have said, No wonder your honorable work is such a hodgepodge.
[ترجمه ترگمان]فنگ، ای کاش می توانست بگوید که کار شرافتمندانه تو آن قدر درهم و برهم است
[ترجمه گوگل]فنگ آویزان - chien آرزو می کرد او می توانست گفت، جای تعجب نیست که کار افتخار شما این است که یک hoogpodge
13. But this kind of exhibition is easyly to be made into hodgepodge.
[ترجمه ترگمان]اما این نوع نمایشگاه به صورت درهم و برهم در حال درهم و برهم زدن است
[ترجمه گوگل]اما این نوع نمایشگاه به آسانی می تواند به شکل ظاهری ساخته شود
14. When I dipped closer, I saw they were in a hodgepodge of dark uniforms.
[ترجمه ترگمان]وقتی نزدیک تر رفتم دیدم که آن ها در یکی از خادمان تیره تیره بودند
[ترجمه گوگل]وقتی که نزدیک شدم، متوجه شدم که آنها در یک تجمع لباسهای تیره بودند