کلمه جو
صفحه اصلی

collectively


معنی : مجتمعا
معانی دیگر : مجتمعا

انگلیسی به فارسی

جمعی، باهم و فراهم


مجموعا، مجتمعا


انگلیسی به انگلیسی

• in a collective manner; communally, as a group
if people do something collectively, they do it together.
you use collectively when you are referring to a group of things as a whole.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] با هم

مترادف و متضاد

مجتمعا (قید)
collectively, concertedly

جملات نمونه

1. they were collectively responsible
آنها جملگی مسئول بودند.

2. labor demands the right to bargain collectively and to strike
اتحادیه ی کارگری خواهان حق مذاکره از سوی کارگران و اعتصاب است.

3. The houses are owned collectively by the company.
[ترجمه ترگمان]خانه ها به طور جمعی در اختیار شرکت قرار دارند
[ترجمه گوگل]این خانه ها به طور مشترک توسط این شرکت متعلق به شرکت می باشد

4. All members of the cabinet are collectively responsible for decisions taken.
[ترجمه ترگمان]همه اعضای کابینه به طور جمعی مسئول تصمیم گیری هستند
[ترجمه گوگل]تمام اعضای کابینه مسئول تصمیمات هستند

5. Oral contraceptives are collectively referred to in common parlance as 'the pill'.
[ترجمه ترگمان]contraceptives شفاهی به طور جمعی به زبان عامیانه به عنوان قرص گفته می شود
[ترجمه گوگل]قرصهای ضد بارداری خوراکی به طور مشترک به عنوان 'قرص' اشاره می شود

6. rain, snow and hail, collectively known as 'precipitation'
[ترجمه ترگمان]باران، برف و تگرگ، که به طور جمعی به بارش معروف است
[ترجمه گوگل]باران، برف و گر، به طور کل به عنوان 'بارش' شناخته می شود

7. Individually, students have little power, but collectively they can be more influential.
[ترجمه ترگمان]بطور انفرادی، دانش آموزان قدرت کمی دارند، اما در مجموع می توانند نفوذ بیشتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]به طور جداگانه، دانش آموزان قدرت کمی دارند، اما در کل آنها می توانند تاثیر گذارتر باشند

8. Collectively, smokers pay over £15 000 a day in tax.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، افراد سیگاری بیش از ۱۵،۰۰۰ پوند در روز مالیات پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]در مجموع، سیگاری ها بیش از 15000 پوند در روز در مالیات پرداخت می کنند

9. Rain, snow and hail are collectively known as precipitation.
[ترجمه ترگمان]باران، برف و تگرگ به طور جمعی به عنوان بارش شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]باران، برف و گرگی به طور کلی به عنوان بارش شناخته می شود

10. She has a staff of four who collectively earn almost $200 000.
[ترجمه ترگمان]او یک کارمند چهار نفره دارد که مجموعا ۲۰۰ هزار دلار درآمد دارند
[ترجمه گوگل]او دارای چهار کارمند است که مجموعا تقریبا 200،000 دلار درآمد دارند

11. They collectively abstained in the elections for local councilors.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور جمعی در انتخابات اعضای شورای محلی رای ممتنع دادند
[ترجمه گوگل]آنها به طور جمعی در انتخابات شوراهای محلی موضع خود را حفظ کردند

12. All members of the Cabinet are collectively responsible for decisions taken.
[ترجمه ترگمان]همه اعضای کابینه به طور جمعی مسئول تصمیمات اتخاذ شده هستند
[ترجمه گوگل]همه اعضای کابینه به طور جمعی مسئول تصمیم گیری هستند

13. We have had a successful year,(sentence dictionary) both collectively and individually.
[ترجمه ترگمان]ما یک سال موفق داشته ایم، (فرهنگ لغت جمله ای)هم به صورت جمعی و هم به صورت جداگانه
[ترجمه گوگل]ما یک سال موفق (فرهنگ لغت جمله) داریم که هم به صورت جمعی و هم به صورت جداگانه

14. In 1968 the states collectively spent $2 billion on it.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶۸ ایالات مجموعا ۲ میلیارد دلار صرف آن کردند
[ترجمه گوگل]در سال 1968، دولت ها به طور کلی 2 میلیارد دلار هزینه پرداختند

15. They have no alternative but to resign collectively.
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ جایگزین دیگری ندارند، بلکه باید به طور جمعی استعفا دهند
[ترجمه گوگل]آنها هیچ جایگزینی ندارند، بلکه به طور جمعی به استعفا می روند

پیشنهاد کاربران

دسته جمعی

من حیث المجموع

همه جانبه

به اتفاق، به طور دسته جمعی

افزایشی - فزاینده

به طور کلی، روی هم رفته

در مجموع

جملگی، همگی، تمامی، مجموعاً، روی هم رفته

( به طور ) جمعی، جمعا

به طور مشترک


کلمات دیگر: