کلمه جو
صفحه اصلی

mind's eye


تخیل، انگاشت، پندار

انگلیسی به فارسی

تخیل، انگاشت، پندار


چشم ذهن


انگلیسی به انگلیسی

• imagination

مترادف و متضاد

Synonyms: eye of the mind, fancy, fantasy, inward eye, mirror of the mind, tablets of the memory, visualization


جملات نمونه

1. In his mind's eye, he can imagine the effect he's having.
[ترجمه ترگمان]او می تواند تصور کند که چه تاثیری در او دارد
[ترجمه گوگل]در چشم ذهنش می تواند تاثیری را که تصور می کند تصور کند

2. She paused, imagining the scene in her mind's eye.
[ترجمه ترگمان]مکث کرد و صحنه را در چشمان ذهنش مجسم کرد
[ترجمه گوگل]او متوقف شد، صحنه را در ذهنش تصور کرد

3. The scene was inked into her mind's eye.
[ترجمه ترگمان]این صحنه در چشمان ذهنش حک شده بود
[ترجمه گوگل]صحنه به چشم ذهنش تزریق شد

4. In my mind's eye, she remains a little girl of six although she's actually a grown woman.
[ترجمه ترگمان]در چشمان من، او یک دختر کوچک شش ساله است، هر چند که در واقع یک زن بالغ است
[ترجمه گوگل]در ذهن من، او یک دختر کوچک از شش است با وجود اینکه او در واقع یک زن بالغ است

5. The old lady can still see in her mind's eye every piece of furniture in the house where she lived as a child.
[ترجمه ترگمان]پیرزن هنوز می تواند تک تک اثاث خانه را که به عنوان یک بچه زندگی می کند، ببیند
[ترجمه گوگل]بانوی پیر هم می تواند در هر ذره ای از خانه ای که در آن به عنوان یک کودک زندگی می کند، در هر خانه ای از مبلمان دیده شود

6. In my mind's eye, I can still see the house where I was born.
[ترجمه ترگمان]در چشمان من، هنوز می توانم خانه ای را که متولد شدم ببینم
[ترجمه گوگل]در ذهنم، هنوز می توانم خانه ای را ببینم که در آن من متولد شدم

7. He pictured the scene in his mind's eye.
[ترجمه ترگمان]تصویر را در چشمان ذهنش مجسم کرد
[ترجمه گوگل]او صحنه را در ذهنش تصویر کرد

8. In his mind's eye, Preston saw himself as the daddy in one of the twins' bedtime books.
[ترجمه ترگمان]در نظر او، پرستون خودش را به عنوان پدر در یکی از کتاب های موقع خواب دیده بود
[ترجمه گوگل]پرستون خود را به عنوان پدرش در یکی از دوقلوهای 'کتاب خواب' دید

9. The image in his mind's eye was as sharp as ever.
[ترجمه ترگمان]تصویری که در ذهن او بود مانند همیشه تیز بود
[ترجمه گوگل]تصویر در ذهن او به همان اندازه شدید بود

10. In my mind's eye, your body is liberally smeared with a mixture of walnut oil and Nutella spread.
[ترجمه ترگمان]در چشم من، بدن شما آزادانه با مخلوطی از روغن گردو و Nutella آغشته شده است
[ترجمه گوگل]در ذهن من، بدن شما آزادانه با ترکیبی از روغن گردو و نارنجی گسترش می یابد

11. I can see in my mind's eye how the avenue of chestnuts was alight with red and white candles.
[ترجمه ترگمان]می توانم در چشم های خودم ببینم که چگونه خیابان شاه بلوط ها با شمع های سرخ و سفید روشن بودند
[ترجمه گوگل]من می توانم در ذهنم ببینم چگونه خیابان های شاه بلوط با شمع های قرمز و سفید پر می شود

12. In his mind's eye, Vologsky could see Major Tzann seated at his desk, holding it between trembling fingers.
[ترجمه ترگمان]چشمش به سرگرد Tzann افتاد که پشت میزش نشسته بود و آن را میان انگشتان لرزانش نگاه داشته بود
[ترجمه گوگل]در Vologsky چشم خود را در ذهن او می دید Major Tzann نشسته در میز خود، نگه داشتن آن بین انگشت لرزان

13. She was in his mind's eye now, like a fugitive from some more perfect place.
[ترجمه ترگمان]حالا او مثل یک فراری از یک جای عالی در چشم او بود
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در حال ذهنش بود، مانند یک فراری از مکان جالب تر

14. In my mind's eye I see him as he was, complete with bowler-hat and aquiline nose.
[ترجمه ترگمان]در نظر من او را همان طور که بود، با کلاه لبه دار و بینی عقابی کاملا می بینم
[ترجمه گوگل]در چشم ذهن من او را به عنوان او دیده می شود، با کلاه کاسه ای و بینی بینی

15. They are symbols you can hold in your mind's eye.
[ترجمه ترگمان]آن ها نشانه هایی هستند که شما می توانید در ذهن خود نگه دارید
[ترجمه گوگل]آنها نمادها هستند که می توانید در ذهن خود نگه دارید

پیشنهاد کاربران

تصور، تصورات
تخیل، تخیلات

معادل فارسی دقیق ندارد اما
۱ ) حدودا همان تصور و پنداشتی است که از گذشته، آینده، اتفاقی که در جای دوری افتاده یا هر چیز ناشناخته و دیده نشده دیگری به ذهن می آید
۲ ) تصویری است که در ذهن از واقعه ای باقی میماند
تقریبا همان تخیل با پیش زمینه و دانسته ها است

چشم سوم، چشم تخیل، چشم ذهن، چشم تصور، چشم اندیشه ، چشم ضمیر، چشم پندار


کلمات دیگر: