1. devout wishes for her recovery
آرزوی صمیمانه برای بهبود او
2. a devout posture
قیافه و حالت حاکی از احترام
3. her devout prayer
دعای زاهدانه ی او
4. he is a devout christian
او یک مسیحی متدین است.
5. the rapture of a devout man
خلسه ی یک مرد پارسا
6. She is a devout Roman Catholic.
[ترجمه ترگمان]او کاتولیک devout است
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک روحانی مذهبی است
7. His grandfather is a devout Buddhist.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگش یک بودایی دیندار است
[ترجمه گوگل]پدربزرگش یهودی بودایی است
8. The devout man prayed daily.
[ترجمه ترگمان]مرد devout هر روز دعا می خواند
[ترجمه گوگل]مرد مذهبی روزانه دعا کرد
9. It is my devout hope that we can work together in peace.
[ترجمه ترگمان]این امید من است که بتوانیم در صلح با هم هم کاری کنیم
[ترجمه گوگل]این امیدوار است که ما بتوانیم با هم در صلح کار کنیم
10. She was a devout Catholic and, so far as I am aware, morally unassailable.
[ترجمه ترگمان]او یک کاتولیک مذهب بود و تا آنجا که من می دانم، به نظر من غیرقابل حمله است
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک مذهبی بود و تا آنجا که من می دانستم، از لحاظ اخلاقی غیر قابل انکار بودم
11. He was a devout Christian.
[ترجمه ترگمان]او مسیحی مومنی بود
[ترجمه گوگل]او یک مسیحی مقدس بود
12. The devout Buddhist sees the hare who was willing to be roasted alive so the starving brahmin could eat his flesh.
[ترجمه ترگمان]بودایی devout خرگوشی را می بیند که حاضر است زنده کباب شود تا the گرسنه بتوانند گوشت او را بخورند
[ترجمه گوگل]بودایی مذهبی می بیند که خرگوش که مایل بود زنده بماند تا گاو نر می تواند گوشت خوک خود را بخورد
13. In her youth she was a devout Catholic, faithfully performing the Stations of the Cross.
[ترجمه ترگمان]در جوانیش یک کاتولیک مومن بود و با کمال وفاداری ایستگاه های صلیب را اجرا می کرد
[ترجمه گوگل]در جوانان او یک کاتولیک مذهبی بود، با وفاداری به ایستگاه های صلیب
14. Benedict and lived all his days as a devout monk.
[ترجمه ترگمان]در تمام ایام عمر خود به عنوان یک راهب مومن زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]مقدس و تمام روزهای او را به عنوان یک راهب مقدس زندگی کرد
15. A devout Calvinist Methodist and strict advocate of temperance, Davies became a patron of Nonconformist and other charitable and educational causes.
[ترجمه ترگمان]یک متدیست کالونی متعصب و طرفدار سرسخت میانه روی، دیویس حامی of و سایر علل خیریه و آموزشی شد
[ترجمه گوگل]دیویس متدیست Calvinist متدیست و مدافع سختگیرانه، دیوئیس به عنوان مدافع غیرخطی و سایر عوامل خیرخواه و آموزشی تبدیل شد