کلمه جو
صفحه اصلی

devout


معنی : عابد، مذهبی، دین دار
معانی دیگر : (بسیار مذهبی) پارسا، زاهد، متدین، مومن، متعصب، (رعایت کننده ی حرمت مقدسات) پرخضوع و خشوع، از ته دل، صمیمانه، قلبی، صادق، صمیمی، اهل اخلاص، صدیق، بی شیله پیله، پارسا منش

انگلیسی به فارسی

دیندار، پارسامنش، مذهبی، عابد


مقدس، مذهبی، عابد، دین دار


انگلیسی به انگلیسی

• sincere, earnest; pious, religious, reverent
a devout person has deep religious beliefs.

مترادف و متضاد

عابد (صفت)
devout, pious, godly

مذهبی (صفت)
religious, devout, pious

دین دار (صفت)
religious, inward, devout, pious

sincerely believing; devoted


Synonyms: adherent, adoring, ardent, deep, earnest, faithful, fervent, fervid, genuine, godly, goody-goody, goody two-shoes, heart-and-soul, heartfelt, holy, intense, orthodox, passionate, pietistic, pious, prayerful, profound, religious, reverent, revering, serious, sincere, venerating, worshiping, zealous


Antonyms: insincere, irreligious, unbelieving


جملات نمونه

1. devout wishes for her recovery
آرزوی صمیمانه برای بهبود او

2. a devout posture
قیافه و حالت حاکی از احترام

3. her devout prayer
دعای زاهدانه ی او

4. he is a devout christian
او یک مسیحی متدین است.

5. the rapture of a devout man
خلسه ی یک مرد پارسا

6. She is a devout Roman Catholic.
[ترجمه ترگمان]او کاتولیک devout است
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک روحانی مذهبی است

7. His grandfather is a devout Buddhist.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگش یک بودایی دیندار است
[ترجمه گوگل]پدربزرگش یهودی بودایی است

8. The devout man prayed daily.
[ترجمه ترگمان]مرد devout هر روز دعا می خواند
[ترجمه گوگل]مرد مذهبی روزانه دعا کرد

9. It is my devout hope that we can work together in peace.
[ترجمه ترگمان]این امید من است که بتوانیم در صلح با هم هم کاری کنیم
[ترجمه گوگل]این امیدوار است که ما بتوانیم با هم در صلح کار کنیم

10. She was a devout Catholic and, so far as I am aware, morally unassailable.
[ترجمه ترگمان]او یک کاتولیک مذهب بود و تا آنجا که من می دانم، به نظر من غیرقابل حمله است
[ترجمه گوگل]او یک کاتولیک مذهبی بود و تا آنجا که من می دانستم، از لحاظ اخلاقی غیر قابل انکار بودم

11. He was a devout Christian.
[ترجمه ترگمان]او مسیحی مومنی بود
[ترجمه گوگل]او یک مسیحی مقدس بود

12. The devout Buddhist sees the hare who was willing to be roasted alive so the starving brahmin could eat his flesh.
[ترجمه ترگمان]بودایی devout خرگوشی را می بیند که حاضر است زنده کباب شود تا the گرسنه بتوانند گوشت او را بخورند
[ترجمه گوگل]بودایی مذهبی می بیند که خرگوش که مایل بود زنده بماند تا گاو نر می تواند گوشت خوک خود را بخورد

13. In her youth she was a devout Catholic, faithfully performing the Stations of the Cross.
[ترجمه ترگمان]در جوانیش یک کاتولیک مومن بود و با کمال وفاداری ایستگاه های صلیب را اجرا می کرد
[ترجمه گوگل]در جوانان او یک کاتولیک مذهبی بود، با وفاداری به ایستگاه های صلیب

14. Benedict and lived all his days as a devout monk.
[ترجمه ترگمان]در تمام ایام عمر خود به عنوان یک راهب مومن زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]مقدس و تمام روزهای او را به عنوان یک راهب مقدس زندگی کرد

15. A devout Calvinist Methodist and strict advocate of temperance, Davies became a patron of Nonconformist and other charitable and educational causes.
[ترجمه ترگمان]یک متدیست کالونی متعصب و طرفدار سرسخت میانه روی، دیویس حامی of و سایر علل خیریه و آموزشی شد
[ترجمه گوگل]دیویس متدیست Calvinist متدیست و مدافع سختگیرانه، دیوئیس به عنوان مدافع غیرخطی و سایر عوامل خیرخواه و آموزشی تبدیل شد

her devout prayer

دعای زاهدانه‌ی او


He is a devout Christian.

او یک مسیحی متدین است.


a devout posture

قیافه و حالت حاکی از احترام


a consummation devoutly to be wished

(شکسپیر) پایانی که باید از ته دل آرزو کرد


devout wishes for her recovery

آرزوی صمیمانه برای بهبود او


پیشنهاد کاربران

متدین خدا شناس ، نیکو سرور ، راستگار ، دیندار و فربود و راست و درست و شاهیده و درستکار و راستکار و پایدار و در دین خود و شاهنده و صالح وصادق وبادیانت
خصوصیات متدین بودن شما باعث خشنودی من است

با ایمان


کلمات دیگر: