دستکاری شده، دستکاری کردن، اداره کردن، با دست عمل کردن، با استادی درست کردن، بامهارت انجام دادن
manipulated
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
مورد بازیچه قرار گرفتن
فریب خورده، تحت تأثیر قرار گرفته، تحریک شده
رودست خورده
! I felt manipulate
بازیچه شده
! I felt manipulate
بازیچه شده
دست به سر شده
دستکاری شده
با مهارت انجام شده
تحت کنترل
بازیچه شده
کلمات دیگر: