مردد، خدشه ناپذیر، پابرجا، ثابت قدم، تزلزل ناپذیر
unwavering
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: steady; not moving back and forth or changing positions.
• مشابه: resolute, steady
• مشابه: resolute, steady
- His friends gave him unwavering support throughout the ordeal of the trial.
[ترجمه ترگمان] دوستانش او را در طول محاکمه محاکمه، محکم به او دادند
[ترجمه گوگل] دوستانش در طول تحمل محاکمه از حمایت بی نظیری برخوردار بودند
[ترجمه گوگل] دوستانش در طول تحمل محاکمه از حمایت بی نظیری برخوردار بودند
- He faced her with an unwavering stare.
[ترجمه ترگمان] با نگاهی مردد به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل] او با نگاهی بی وقفه به او مواجه شد
[ترجمه گوگل] او با نگاهی بی وقفه به او مواجه شد
- She has always been unwavering in her opinion of her daughter-in-law.
[ترجمه ترگمان] او همیشه در نظر او نسبت به دخترش تردید داشت
[ترجمه گوگل] او همیشه در مورد نظر دخترش در مورد قانون ثابت شده است
[ترجمه گوگل] او همیشه در مورد نظر دخترش در مورد قانون ثابت شده است
• not shaken, strong
an unwavering feeling or attitude is strong and firm and does not weaken.
an unwavering feeling or attitude is strong and firm and does not weaken.
جملات نمونه
1. She has been encouraged by the unwavering support of her family.
[ترجمه علی] او از حمایت بدون قید و شرط خانواده اش تشویق شده بود.
[ترجمه ترگمان]او با حمایت تزلزل ناپذیر خانواده اش تشویق شده است[ترجمه گوگل]او توسط حمایت بی نظیر خانواده اش تشویق شده است
2. His attitude was unwavering.
[ترجمه عادل چایچیان] نگرش او تزلزل ناپذیر بود.
[ترجمه ترگمان]رفتار او متزلزل شده بود[ترجمه گوگل]نگرش او بی رحم بود
3. We are witnesses to an obsessive, unwavering process of sorting, labelling, deconstruction and destruction.
[ترجمه ترگمان]ما شاهد روند محکم و محکم مرتب سازی، برچسب گذاری، واسازی و نابودی هستیم
[ترجمه گوگل]ما شاهد یک فرایند وسواسی، بی وقفه مرتب سازی، برچسب زدن، تخریب و تخریب است
[ترجمه گوگل]ما شاهد یک فرایند وسواسی، بی وقفه مرتب سازی، برچسب زدن، تخریب و تخریب است
4. Miller is unwavering in her support of the governor.
[ترجمه ترگمان]میلر در حمایت خود از فرماندار راسخ است
[ترجمه گوگل]میلر در حمایت او از فرماندار استوار است
[ترجمه گوگل]میلر در حمایت او از فرماندار استوار است
5. Her clear gaze is unwavering and steady.
[ترجمه ترگمان]نگاهش ثابت و بی حرکت است
[ترجمه گوگل]چشم روشن او بی ثبات و ثابت است
[ترجمه گوگل]چشم روشن او بی ثبات و ثابت است
6. His distinguishing trait is an unwavering moral compass, conspicuous by its absence in college basketball.
[ترجمه ترگمان]ویژگی متمایز او یک قطب اخلاقی محکم و تزلزل ناپذیر است که از غیبت آن در بسکتبال کالج مشهود است
[ترجمه گوگل]ویژگی متمایز او یک قطب اخلاقی بی نظیر است که از عدم حضور در بسکتبال کالج آشکار است
[ترجمه گوگل]ویژگی متمایز او یک قطب اخلاقی بی نظیر است که از عدم حضور در بسکتبال کالج آشکار است
7. His policy was consistent, unwavering, conservative.
[ترجمه ترگمان]سیاست او ثابت، تزلزل ناپذیر، محافظه کار بود
[ترجمه گوگل]سیاست او سازگار، بی ثبات و محافظه کار بود
[ترجمه گوگل]سیاست او سازگار، بی ثبات و محافظه کار بود
8. To Buffett, Rose embodied the unwavering courage that makes a winner out of an underdog.
[ترجمه ترگمان]برای بافت رز، رز مظهر شجاعت تزلزل ناپذیر است که یک برنده را از یک بازنده می سازد
[ترجمه گوگل]به بوفیت، رز، شجاعت بی نظیری را شکل می دهد که موجب برنده شدن از نادانی می شود
[ترجمه گوگل]به بوفیت، رز، شجاعت بی نظیری را شکل می دهد که موجب برنده شدن از نادانی می شود
9. People obtain courage, unwavering and noble personality during the process of overcoming difficulty.
[ترجمه ترگمان]افراد در طول فرآیند غلبه بر مشکل، شجاعت، محکم و محکم به دست می آورند
[ترجمه گوگل]مردم در طول فرآیند غلبه بر مشکلات، شجاعت، شخصیت نجیب و نجیب را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]مردم در طول فرآیند غلبه بر مشکلات، شجاعت، شخصیت نجیب و نجیب را دریافت می کنند
10. God is pleased when we approach Him with unwavering faith.
[ترجمه ترگمان]وقتی با ایمان راسخ به او نزدیک می شویم، خداوند خشنود است
[ترجمه گوگل]خدا خوشحال است وقتی با ایمان بی نظیر به او نزدیک می شویم
[ترجمه گوگل]خدا خوشحال است وقتی با ایمان بی نظیر به او نزدیک می شویم
11. The first attribute Hill refers to as " unwavering courage ", however it could more easily be described as self confidence and knowledge.
[ترجمه ترگمان]اولین مشخصه هیل به \"شجاعت تزلزل ناپذیر\" اشاره دارد، با این حال به راحتی می تواند به عنوان اعتماد به نفس و دانش توصیف شود
[ترجمه گوگل]اولین خصیصه هیل به معنای 'شجاعت بی نظیر' است، اما به راحتی می تواند به عنوان اعتماد به نفس و دانش شناخته شود
[ترجمه گوگل]اولین خصیصه هیل به معنای 'شجاعت بی نظیر' است، اما به راحتی می تواند به عنوان اعتماد به نفس و دانش شناخته شود
12. Unwavering in his dedication to diversity and individualisation, Dato' Choo has started his own business, been designer to the stars and is renowned for his support of education.
[ترجمه ترگمان]unwavering در تلاش خود برای تنوع و تنوع زیستی، کسب وکار خود را آغاز کرده است، طراح ستاره ها بوده و بخاطر حمایتش از آموزش مشهور است
[ترجمه گوگل]داوو چو در تعهد خود به تنوع و انعطاف پذیری خود، کسب و کار خود را آغاز کرده است، طراح ستاره بوده است و از حمایت خود از آموزش مشهور است
[ترجمه گوگل]داوو چو در تعهد خود به تنوع و انعطاف پذیری خود، کسب و کار خود را آغاز کرده است، طراح ستاره بوده است و از حمایت خود از آموزش مشهور است
13. Our closest allies have been unwavering.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین متحد ما قوی شده
[ترجمه گوگل]نزدیکترین متحدان ما بی وقفه بوده اند
[ترجمه گوگل]نزدیکترین متحدان ما بی وقفه بوده اند
14. Michael Carrick insists United's players always held an unwavering confidence that Porto could be overcome, despite the Portuguese champions' away-goals advantage and their proud home record.
[ترجمه ترگمان]مایکل Carrick اصرار دارد که بازیکنان تیم آمریکا همیشه اطمینان راسخ دارند که پورتو ممکن است مغلوب شود، با وجود این که قهرمان پرتغالی از امتیاز گل و رکورد خانگی خود دست برداشته است
[ترجمه گوگل]مایکل کریک اصرار دارد که بازیکنان یونایتد همیشه اعتماد بی نظیری داشتند که پورتو میتوانست برنده شود، به رغم مزایای دروازه بانان قهرمان پرتغال و رکورد افتخار آنها در خانه
[ترجمه گوگل]مایکل کریک اصرار دارد که بازیکنان یونایتد همیشه اعتماد بی نظیری داشتند که پورتو میتوانست برنده شود، به رغم مزایای دروازه بانان قهرمان پرتغال و رکورد افتخار آنها در خانه
پیشنهاد کاربران
خدشه ناپذیر
پابرجا
ثابت قدم
بی تردید
تزلزل ناپذیر
بی شک و تردید
پابرجا
ثابت قدم
بی تردید
تزلزل ناپذیر
بی شک و تردید
ثابت
تغییر ناپذیر
استوار
مصمم
Fixed
استوار
مصمم
Fixed
بی دریغ
راسخ
لغزش ناپذیر
بی قید و شرط
پایدار
کلمات دیگر: