موانع، مانع، سد، حصار، حائل، نرده یا مانع عبور دشمن
barriers
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. barriers to progress
موانع پیشرفت
2. insurmountable barriers
موانع برطرف نشدنی
3. to erect social barriers
موانع اجتماعی بوجود آوردن
4. to remove all tariff barriers
کلیه ی موانع گمرکی را برطرف کردن
پیشنهاد کاربران
موانع
موانع، محدودیت ها
Restrict
کلمات دیگر: