1. repentance removes all taints of sin
توبه همه ی لکه های گناه را می زداید.
2. god accepted his repentance
خداوند توبه ی او را پذیرفت.
3. the gall of repentance and the joy of faith in god
تلخی توبه کردن و شعف ایمان به خدا
4. prophets from moses downward who preached repentance
پیامبرانی که بعد از موسی مردم را به توبه دعوت می کردند.
5. Confession is the first step to repentance.
[ترجمه ترگمان]اعتراف نخستین قدم به توبه است
[ترجمه گوگل]اعتراف اولین قدم برای توبه است
6. The follies of youth are food for repentance in old age.
[ترجمه ترگمان]حماقت های جوانان، غذای توبه در سنین پیری است
[ترجمه گوگل]ظلم و ستم جوانان غذا برای توبه در سالمند است
7. Repentance is good, but innocence is better.
[ترجمه ترگمان]Repentance خوب است، اما بی گناهی بهتر است
[ترجمه گوگل]توبه خوب است، اما بی گناه بهتر است
8. Anger begins in folly, and ends in repentance.
[ترجمه ترگمان]خشم در حماقت آغاز می شود و به توبه و پشیمانی پایان می یابد
[ترجمه گوگل]خشم با حماقت شروع می شود و به توبه بازمی گردد
9. They refused to show repentance for their crimes.
[ترجمه ترگمان]آن ها از نشان دادن توبه برای جنایات خود سر باز زدند
[ترجمه گوگل]آنها از نشان دادن توبه برای جرایمشان اجتناب کردند
10. Late repentance is seldom true.
[ترجمه ترگمان]اواخر توبه به ندرت حقیقت دارد
[ترجمه گوگل]توبه بعدا به ندرت درست است
11. Short acquaintance brings repentance.
[ترجمه ترگمان]دوست و آشناه ای زیاد توبه می کنند
[ترجمه گوگل]آشنایی کوتاه، توبه را به ارمغان می آورد
12. Considering the signs he showed of genuine repentance, we shall deal leniently with him.
[ترجمه ترگمان]با توجه به نشانه هایی که از پشیمانی واقعی نشان داده بود، باید با او آشتی کنیم
[ترجمه گوگل]با توجه به نشانه هایی که او از توبه واقعی نشان داد، ما با او مهربانانه برخورد خواهیم کرد
13. The disease allowed no time for a deathbed repentance.
[ترجمه ترگمان]این بیماری هیچ وقت برای توبه در بس تر مرگ مجاز نبود
[ترجمه گوگل]این بیماری هیچ وقت برای توبه از مرگ درگذشت
14. They showed no repentance during their trial.
[ترجمه ترگمان]در طول محاکمه هیچ پشیمانی در آن ها وجود نداشت
[ترجمه گوگل]آنها در محاکمه خود هیچ توبه نکردند