1. the microcosm of the atom is comparable to the macrocosm that is the universe
خرد جهان اتم با کلان جهان کائنات تشابه دارد.
2. Man is a microcosm of the whole of mankind.
[ترجمه ترگمان]انسان نمونه ای از همه نوع بشر است
[ترجمه گوگل]انسان یک میکروکوزم کل بشر است
3. New York's mix of people is a microcosm of America.
[ترجمه ترگمان]شهر نیویورک از مردم جهان کوچکی از آمریکا است
[ترجمه گوگل]ترکیبی از مردم نیویورک یک میکروکومن آمریکا است
4. The audience was selected to create a microcosm of American society.
[ترجمه ترگمان]مخاطب برای ایجاد یک عالم صغیر از جامعه آمریکایی انتخاب شد
[ترجمه گوگل]مخاطبان برای ایجاد یک میکروکوم جامعه آمریکایی انتخاب شدند
5. The developments in this town represent in microcosm what is happening in the country as a whole.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت ها در این شهر نشان دهنده جهان کوچکی است که در کل کشور در حال رخ دادن است
[ترجمه گوگل]تحولات در این شهر به صورت میکروسکوپی نشان داده شده است که در کل کشور اتفاق می افتد
6. Kitchell says the city was a microcosm of all American culture during the '60s.
[ترجمه ترگمان]Kitchell می گوید که این شهر یک عالم کوچک از همه فرهنگ آمریکایی در دهه ۶۰ میلادی بود
[ترجمه گوگل]کیتچل می گوید که این شهر در دهه 60 میلادی، یک میکرومکروم تمام فرهنگ های آمریکایی بود
7. This town is a microcosm of our world.
[ترجمه ترگمان]این شهر یک عالم کوچک از دنیای ما است
[ترجمه گوگل]این شهر میکروکوزم دنیای ما است
8. Maybe merchant banking is the ultimate microcosm for life after all.
[ترجمه ترگمان]شاید بانک بازرگانی هم نمونه کوچکی برای زندگی باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است بانکی تجاری تا کنون نهاییترین میکروکم برای زندگی است
9. Belief in the microcosm reflecting the macrocosm and viceversa does not produce some bland reflection of a theory of stable order.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به عالم صغیر که منعکس کننده the و viceversa است، انعکاسی ناچیز از یک نظریه نظم پایدار را تولید نمی کند
[ترجمه گوگل]اعتقاد به میکروکوزم که منعکس کننده macrocosm و viceversa است، بازتابی بی نظیر از نظریه نظم پایدار را تولید نمی کند
10. New Hampshire is hardly a microcosm of the United States.
[ترجمه ترگمان]نیو همپشایر تقریبا یک عالم کوچک از ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]نیو همپیشیر به سختی یک میکروکومن ایالات متحده است
11. The final game was the series in microcosm.
[ترجمه ترگمان]بازی پایانی سری در جهان کوچک بود
[ترجمه گوگل]بازی نهایی سری میکروسکوپ بود
12. For her the romantic triangle may be a microcosm of deracination and social upheaval.
[ترجمه ترگمان]برای او، مثلث رومانتیک می تواند یک عالم صغیر از deracination و تحول اجتماعی باشد
[ترجمه گوگل]برای او، مثلث عاشقانه ممکن است یک میکروکومه زوال و انحراف اجتماعی باشد
13. The wall is a microcosm of a city where art well and truly thrived.
[ترجمه ترگمان]دیوار یک عالم کوچک از شهری است که در آن هنر به خوبی شکوفا می شود و واقعا شکوفا می شود
[ترجمه گوگل]دیوار یک میکرو کوسم از یک شهر است که در آن هنر به خوبی و واقعا پرورش یافته است
14. Their diverse origins can be seen in the microcosm of Nikol'skaia volost' alone.
[ترجمه ترگمان]ریشه های متمایز آن ها را می توان در جهان کوچکی از Nikol skaia به تنهایی دید
[ترجمه گوگل]ریشه های متنوع خود را تنها می توان در میکروکوزم Volost nikol'skaya مشاهده کرد