کلمه جو
صفحه اصلی

modality


معنی : شرط، قید، چگونگی، ماهیت، کیفیت، عرضیت
معانی دیگر : آرنگی بودن، وابستگی به حالت یا روش یا سبک، ویژگی، خصوصیات، (منطق) تعیین ماهیت استدلال، مقولات وضعی، (پزشکی) به کارگیری یا روش به کارگیری عامل درمانی: درمان کاری، شیوه درمانی

انگلیسی به فارسی

چگونگی، کیفیت، عرضیت، شرط، قید


مدولاسیون، چگونگی، قید، کیفیت، شرط، ماهیت، عرضیت


انگلیسی به انگلیسی

• condition of being modal; mode, way of doing something, manner; form of sensation (taste, touch, smell, etc.)
the modalities of a political process or event, for example, an election or peace conference, are all the detailed arrangements that have to be agreed before it can take place.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] جهت

مترادف و متضاد

شرط (اسم)
qualification, article, agreement, vow, term, condition, bet, if, clause, provision, stake, reservation, limitation, modality, proviso

قید (اسم)
qualification, trouble, assurance, stipulation, bond, provision, shackle, clog, fetter, tie, constraint, reservation, rocker, hamper, bridle, manacle, care for, encumbrance, modality, proviso

چگونگی (اسم)
circumstance, quality, manner, condition, state, how, lie, posture, modality

ماهیت (اسم)
matter, nature, essence, quiddity, modality

کیفیت (اسم)
quality, kind, state, how, modality

عرضیت (اسم)
modality

جملات نمونه

1. Different sensory modalities, then, are used to convey different types of message, forming an enormously rich communication network.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، حالت های حسی مختلف برای انتقال انواع مختلف پیام به کار می روند و یک شبکه ارتباطی غنی را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]سپس انواع روش های حسی برای انتقال انواع مختلف پیام ها، ایجاد یک شبکه ارتباطات بسیار غنی است

2. The Council may decide upon modalities for the further discussion and possible work on the model.
[ترجمه ترگمان]شورا ممکن است در مورد چگونگی بحث بیشتر و کار احتمالی در این مدل تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]شورا می تواند در مورد شرایط برای بحث بیشتر و کار ممکن در مدل تصمیم بگیرد

3. Talks about the modalities of dividing the Czechoslovak federal state had resumed on Aug.
[ترجمه ترگمان]گفتگوها در مورد چگونگی تقسیم دولت فدرال Czechoslovak در ماه اوت ازسر گرفته شد
[ترجمه گوگل]مذاکرات در مورد شرایط تقسیم دولت فدرال چکسلواک در ماه اوت به سر می برد

4. The ranking of the modalities and concomitants relates to the individual symptoms concerned and should fall into one of the above categories.
[ترجمه ترگمان]رتبه بندی حالات و concomitants مربوط به نشانه های فردی مربوط به فرد است و باید در یکی از مقوله های بالا قرار گیرد
[ترجمه گوگل]رتبه بندی شرایط و همراهی ها مربوط به نشانه های فردی می باشد و باید در یکی از دسته های بالا قرار گیرد

5. The key outstanding issues were said to be the establishment of a single army, modalities of a ceasefire, and elections.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که مسائل مهم کلیدی تاسیس یک ارتش، شرایط آتش بس و انتخابات است
[ترجمه گوگل]گفته شده است که مسائل مهم اصلی، ایجاد یک ارتش واحد، شرایط آتش بس و انتخابات است

6. In addition to these signs of affective psychosis Kempe also showed features of schizophrenia, notably hallucinations, occurring in several modalities.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این علائم بیماری جنون عاطفی نیز ویژگی هایی از شیزوفرنی، به ویژه توهمات، در چند حالت رخ می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این علائم روانپریشی عاطفی، کمپه همچنین ویژگی های اسکیزوفرنی، به ویژه توهم ها را در چندین حالت نشان داد

7. CDU currently is a valuable diagnostic modality in the evaluation of the torsion of spermatic cord.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، CDU یک روش تشخیصی با ارزش در ارزیابی فرآیند پیچش بندناف است
[ترجمه گوگل]CDU در حال حاضر یک ارزشیابی تشخیصی ارزشمند در ارزیابی پیچیدن بند ناف اسپرم است

8. Modality Adverb is comparatively complicated in its function and usage in modern Chinese.
[ترجمه رحیم سهرابی] قیود کمکی در مقام مقایسه از نظر کاربرد در چینی مدرن پیچیده هستند
[ترجمه ترگمان]modality adverb در عملکرد و کاربرد آن در چین مدرن نسبتا پیچیده است
[ترجمه گوگل]آداب معاشرت در کاربرد و استفاده در چینی های مدرن نسبتا پیچیده است

9. The default payment modality is that all growers will be given a stated amount as cash with the rest being deposited into their Foreign Currency Account.
[ترجمه ترگمان]The پرداخت پیش فرض این است که همه پرورش دهندگان باید مقدار اعلام شده را به صورت نقد به حساب ارز خارجی خود واریز کنند
[ترجمه گوگل]روش پرداخت پیش فرض این است که همه تولید کنندگان مبلغ اعلام شده به صورت نقدی باقی خواهند ماند و بقیه سپرده به حساب ارز خارجی خود را سپرده خواهند شد

10. The modality of water ultraviolet disinfection reactor and its hydraulic conditions were studied.
[ترجمه ترگمان]هسته رآکتور ضد عفونی کننده آب و شرایط هیدرولیکی آن مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش تحلیلی رآکتور ضد عفونی ماوراء بنفش و شرایط هیدرولیکی آن مورد بررسی قرار گرفت

11. Auditognosis, as one of humans sensation modality, is concerned much all through the ages.
[ترجمه ترگمان]Auditognosis، به عنوان یکی از modality حسی انسان ها، در طول سالیان بسیار نگران است
[ترجمه گوگل]Auditognosis، به عنوان یکی از روش های حساس به انسان، در تمام طول سال ها مورد توجه همه است

12. Medical images in different modality display different characteristic information of human viscera and pathological changed tissue.
[ترجمه ترگمان]تصاویر پزشکی در modality مختلف، اطلاعات مشخصه متفاوتی از اندام های بدن انسان و بافت changed را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تصاویر پزشکی در حالت های مختلف نشان دهنده اطلاعات مشخصه ای از بافت های داخلی و بافت های آسیب پذیر است

13. Modality adverbs differ greatly from other adverbs in both grammatical meaning and grammatical form.
[ترجمه ترگمان]modality adverbs در هر دو مفهوم دستوری و فرم گرامری به حد زیادی متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]قواعد مدنی به شدت از قید و بندهای دیگر در هر دو جهت گرامری و فرم گرامری متفاوت است

14. Modality is an important grammatical category in human languages.
[ترجمه ترگمان]modality یک مقوله گرامری مهم در زبان های انسانی است
[ترجمه گوگل]Modality یک دسته بندی مهم دستوری در زبان های انسانی است

15. Conclusion MRI is the most effective modality for diagnosing occult spinal dysraphism in children nowadays. However, MRI has some limitations.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری MRI موثرترین راه برای تشخیص dysraphism نهفته در کودکان این روزها است با این حال، MRI مقداری محدودیت دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه MRI موثرترین روش تشخیص اختلال افسردگی مخفی ستون فقرات در کودکان است با این حال، MRI محدودیت هایی دارد

پیشنهاد کاربران

مترادف با :
aspect, method, system, factor
جنبه ـ روش ـ سیستم ـ عامل

جهت ( در فلسفه )

وَجهیَت یا وجه نمایی ( به انگلیسی: modality ) از مفاهیم زبان شناسی است. وجهیت در مفهوم گسترده عبارت است از اعلام نظر گوینده در مورد وضعیت امور. وجهیت، تعهد گوینده را نسبت به میزان صحت اجزای سخن یا نوع درخواست وی برای وقوع کنش مطرح در پاره گفتار را بازنمایی می کند.



روش رسانه های سمعی و بصری

Sensory Modalities
A sensory modality ( also called a stimulus modality ) is an aspect of a stimulus or what is perceived after a stimulus. The term sensory modality is often used interchangeably with sense. The basic sensory modalities include: light, sound, taste, temperature, pressure, and smell.

حیثیت

جهت گیری، در قید بودن، مشروطیت


کلمات دیگر: