1. Learning has got to be active and experiential.
[ترجمه ترگمان]یادگیری باید فعال و تجربی باشد
[ترجمه گوگل]یادگیری باید فعال و تجربی باشد
2. This will mean a person-centred, experiential approach to learning.
[ترجمه ترگمان]این به معنی رویکرد تجربی و تجربی برای یادگیری است
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که رویکرد شخصیتی متمرکز و تجربی برای یادگیری
3. The use of active learning, experiential training techniques so that skills are developed in a non-threatening environment.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یادگیری فعال، تکنیک های آموزشی تجربی به گونه ای که مهارت ها در یک محیط غیر تهدید توسعه داده شوند
[ترجمه گوگل]استفاده از یادگیری فعال، تکنیک های آموزش تجربی به طوری که مهارت ها در یک محیط غیر تهدید توسعه یافته است
4. However, the experiential nature of police training usually ensures that a commonsense knowledge about these patterns is also built up.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ماهیت تجربی آموزش پلیس معمولا تضمین می کند که دانش commonsense در مورد این الگوها نیز ساخته شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، طبیعت تجربی آموزش پلیس معمولا تضمین می کند که دانش عمومی در مورد این الگو ها نیز ساخته شده است
5. It is also suggested that experiential learning associated with employment may have been of value to these students.
[ترجمه ترگمان]همچنین پیشنهاد شده است که یادگیری تجربی مرتبط با اشتغال می تواند برای این دانشجویان ارزشمند باشد
[ترجمه گوگل]همچنین پیشنهاد شده است که یادگیری تجربی مرتبط با اشتغال ممکن است برای این دانش آموزان ارزشمند باشد
6. How far the experiential approach offers something distinctive will be discussed in Chapter
[ترجمه ترگمان]این رویکرد تجربی تا چه حد به چیزی متمایز ارایه می دهد که در فصل مورد بحث قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]در ادامه چگونگی رویکرد تجربی ارائه می دهد که چیزی مشخص است
7. What would such a broader experiential approach look like?
[ترجمه ترگمان]این رویکرد تجربی وسیع تر چه شکلی خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]چطوری یک رویکرد تجربی گسترده تر به نظر می رسد؟
8. That encourages experiential learning and socialisation in a way that few Western special education or therapeutic settings do.
[ترجمه ترگمان]آن یادگیری تجربی و اجتماع گرایی را به روشی که چند آموزش خاص غربی یا محیط های درمانی انجام می دهند، تشویق می کند
[ترجمه گوگل]این آموزش یادگیری تجربی و اجتماعی شدن را به گونه ای تقویت می کند که برخی از آموزش های ویژه غربی یا تنظیمات درمانی انجام می شود
9. Experiential learning and student-centred learning can enable us to develop an increased awareness of helping people to make choices for themselves.
[ترجمه ترگمان]یادگیری تجربی و یادگیری محور - محور می تواند ما را قادر سازد تا آگاهی افزایش یافته از کمک به مردم برای انتخاب انتخاب برای خود را توسعه دهیم
[ترجمه گوگل]یادگیری تجربی و یادگیری دانش آموزان محور می تواند ما را قادر به رشد آگاهی بیشتر از کمک به مردم برای انتخاب برای خود کند
10. Table 1 offers examples of experiential learning activities used in nurse education.
[ترجمه ترگمان]جدول ۱ نمونه هایی از فعالیت های یادگیری تجربی مورد استفاده در آموزش پرستار را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]جدول 1 نمونه هایی از فعالیت های یادگیری تجربی مورد استفاده در آموزش پرستاران را ارائه می دهد
11. But he hardly dismisses experiential knowledge out of hand.
[ترجمه ترگمان]اما او به سختی دانش تجربی را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]اما او به سختی دانش تجربی را از دست خارج می کند
12. But the flux is also experiential.
[ترجمه ترگمان]اما شار نیز تجربی است
[ترجمه گوگل]اما جریان نیز تجربی است
13. Examples of experiential learning methods include role play, structured group exercises and counselling skills exercises.
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از روش های یادگیری تجربی عبارتند از نقش بازی، تمرین های گروهی ساختاریافته و تمرینات مهارت های مشاوره
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از روش های یادگیری تجربی شامل بازی نقش، تمرینات گروهی ساختار یافته و تمرینات مهارت های مشاوره است
14. Some of Groupon's most popular experiential deals include sky diving, sensory deprivation tanks, and winery tours, says Mossler.
[ترجمه ترگمان]Mossler می گوید که برخی از most های تجربی Groupon شامل غواصی در آسمان، مخازن محرومیت حسی، و تورهای winery هستند
[ترجمه گوگل]Mossler می گوید: برخی از محبوب ترین تجربه های Groupon عبارتند از: غواصی آسمان، تانک محرومیت حسی و تورهای کارخانه شراب سازی
15. Can slides become part of our experiential and architectural life?
[ترجمه ترگمان]آیا اسلایدها می توانند بخشی از زندگی تجربی و معماری ما شوند؟
[ترجمه گوگل]آیا اسلایدها می توانند بخشی از زندگی تجربی و معماری ما باشند؟