1. She began a torrid love affair with a theatrical designer.
[ترجمه ترگمان]او عشق بازی داغ و عاشقی را با یک طراح تئاتری آغاز کرده بود
[ترجمه گوگل]او با یک طراح تئاتر یک عشق عجیب و غریب را آغاز کرد
2. He had a brief but passionate love affair with an older woman.
[ترجمه ترگمان]او یک رابطه کوتاه و عاشقانه با یک زن بزرگ تر داشت
[ترجمه گوگل]او یک رابطه دوستانه و پرشور با یک زن مسن تر داشت
3. The exposure of the minister's love affair forced him to resign.
[ترجمه ترگمان]افشای ماجرای عشقی وزیر او را وادار به استعفا کرد
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض عشق عشق وزیر، او را مجبور به استعفا کرد
4. forbid a doctor to have a love affair with a patient.
[ترجمه ترگمان]به یک دکتر اجازه داده که رابطه عاشقانه با یک بیمار داشته باشه
[ترجمه گوگل]دکتر را ممنوع کنید تا یک رابطه عاشقانه با یک بیمار داشته باشید
5. The novel originally came from a true love affair.
[ترجمه ترگمان]رمان در اصل از یک ماجرای عاشقانه واقعی سرچشمه می گرفت
[ترجمه گوگل]این رمان در اصل از یک رابطه عاشقانه درست شد
6. The love affair added a little zest to her life.
[ترجمه ترگمان]عشق به زندگی او علاقه کمی به او افزود
[ترجمه گوگل]عشق عاشقانه زندگی اش را اضافه کرد
7. He denied his father's rumoured love affair.
[ترجمه ترگمان]شایعات rumoured پدرش را تکذیب کرد
[ترجمه گوگل]او عشق عاشقانه پدرش را رد کرد
8. Her love affair with ballet began when she was ten.
[ترجمه ترگمان]عشق بازی با باله شروع شد وقتی ده سالش بود
[ترجمه گوگل]عاشق او با باله شروع شد وقتی که او ده ساله بود
9. She was at rock bottom. Her long-term love affair was breaking up and so was she.
[ترجمه ترگمان]اون پایین سنگ بود عشق طولانی مدت او به هم می زد و او هم همین طور بود
[ترجمه گوگل]او در پایین سنگ بود عاشق شدن در طولانی مدت او شکستن بود و او هم بود
10. Their love affair began against a backdrop of war.
[ترجمه ترگمان]ماجرای عشقی آن ها در مقابل پس زمینه ای از جنگ آغاز شد
[ترجمه گوگل]عشق خود را در برابر فضای جنگ آغاز کرد
11. Their love affair was played out against the background of a country at war.
[ترجمه ترگمان]ماجرای عشقی آن ها در برابر سابقه یک کشور در جنگ به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]عاشقانه بودن آنها در مقابل پس زمینه یک کشور در جنگ پخش شد
12. Their love affair is an open secret.
[ترجمه ترگمان]عشق آن ها راز open است
[ترجمه گوگل]عشقتان رازآلود است
13. A thwarted love affair is the stuff of fiction.
[ترجمه ترگمان]یه رابطه خنثی و خنثی - - ه داستان تخیلی - ه
[ترجمه گوگل]عاشقانه رها شده چیزهای داستان است
14. With the end of my love affair, I lost all the self-confidence I once had.
[ترجمه ترگمان]با پایان عشق من، من همه اعتماد به نفس خود را از دست دادم
[ترجمه گوگل]با پایان روابط عاشقانه من تمام اعتماد به نفس من را از دست دادم
15. The stages in her love affair with Harry are perceptively written.
[ترجمه ترگمان]مراحل عاشقانه عشق او با هری perceptively است
[ترجمه گوگل]مراحل در رابطه عاشقانه خود را با هری نوشته شده است