1. The city has now returned to some semblance of normality after last night's celebrations.
[ترجمه ترگمان]این شهر در حال حاضر پس از جشن های شب گذشته به حالت عادی بازگشته است
[ترجمه گوگل]پس از جشن های شب گذشته شهر اکنون به بعضی از ظواهر عادی برمی گردد
2. The film lacks any semblance of realism.
[ترجمه ترگمان]این فیلم فاقد هر گونه رئالیسم است
[ترجمه گوگل]فیلم فاقد هرگونه ویژگی واقعی است
3. By now any semblance of normality had disappeared.
[ترجمه ترگمان]تا آن زمان هر حالت عادی ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هر گونه ظاهری عادی از بین رفته است
4. She bared her teeth in a semblance of a smile.
[ترجمه ترگمان]او دندان هایش را با لبخندی نمایان ساخت
[ترجمه گوگل]او دندانهایش را در یک لبخند تکان داد
5. At least a semblance of normality has been restored to parts of the country.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک وضعیت عادی به بخش هایی از کشور بازگردانده شده است
[ترجمه گوگل]حداقل یک نمونه از عادت به بخش های کشور بازگشته است
6. She struggled to bring a semblance of order to the meeting.
[ترجمه ترگمان]او برای برقراری نظم در جلسه تقلا می کرد
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا نظم را به جلسه برساند
7. A semblance of normality has returned with people going to work and shops re-opening.
[ترجمه ترگمان]زندگی عادی با افرادی بازگشته است که می خواهند کار کنند و مغازه ها دوباره باز شوند
[ترجمه گوگل]ظاهر معمولی با افرادی که به کار و بازخرید باز می گردند بازگشته است
8. Life at last returned to some semblance of normality.
[ترجمه ترگمان]زندگی سرانجام به حالت عادی بازگشت
[ترجمه گوگل]زندگی در گذشته به برخی از ظاهر normalality بازگشت
9. The ceasefire brought about a semblance of peace.
[ترجمه ترگمان]آتش بس به شکل آرامش به وجود آمد
[ترجمه گوگل]آتش بسا یک ظاهر صلح را به ارمغان آورد
10. Her semblance of anger frightened the children.
[ترجمه ترگمان]خشم او بچه ها را به وحشت انداخت
[ترجمه گوگل]ظاهر خشم او کودکان را میترساند
11. He tried to restore some semblance of normality to their home life.
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا زندگی عادی خود را به زندگی بازگرداند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد برخی از ظواهر عادت به زندگی خود را بازگرداند
12. We'll soon get back to some semblance of normality .
[ترجمه ترگمان]به زودی به صورت ظاهری عادی بر می گردیم
[ترجمه گوگل]ما به زودی به برخی از ظاهر normalality بازگشت
13. He was executed without even the semblance of a fair trial.
[ترجمه ترگمان]او بدون حتی یک محاکمه عادلانه اجرا شد
[ترجمه گوگل]او بدون حتی ظاهر یک محاکمه عادلانه اعدام شد
14. He dropped all semblance of dignity and rushed down the street after her.
[ترجمه ترگمان]همه وقار و متانت خود را از دست داد و به سرعت از خیابان گذشت
[ترجمه گوگل]او تمام ظرافت عزت را از بین برد و بعد از او عجله کرد
15. After the war, life returned to a semblance of normality.
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ، زندگی به حالت عادی بازگشت
[ترجمه گوگل]پس از جنگ، زندگی به ظاهر عادی بازگشت