(در اتومبیل یا کشتی یا هواپیما و غیره) تهوع، به هم خوردگی حال، جنب زدگی، دریا زدگی
motion sickness
(در اتومبیل یا کشتی یا هواپیما و غیره) تهوع، به هم خوردگی حال، جنب زدگی، دریا زدگی
انگلیسی به فارسی
(در اتومبیل یا کشتی یا هواپیما و غیره) تهوع، به هم خوردگی حال، جنب زدگی، دریا زدگی
دریازدگی
انگلیسی به انگلیسی
• feeling of nausea or dizziness caused by motion (as in the motion of a car, boat, etc.)
مترادف و متضاد
sickness in motor vehicle
Synonyms: airsickness, car sickness, mal de mer, nausea, queasiness, seasickness, travel sickness, vomiting
جملات نمونه
1. In fact, some players report motion sickness.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت برخی بازیکنان بیماری را گزارش می کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، برخی از بازیکنان بیماری حرکت را گزارش می کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، برخی از بازیکنان بیماری حرکت را گزارش می کنند
2. We are investigating the possibility that motion sickness may be a factor in the unpleasantness of transportation.
[ترجمه ترگمان]ما در حال بررسی این احتمال هستیم که بیماری حرکت ممکن است عاملی در جریان نامطبوع حمل و نقل باشد
[ترجمه گوگل]ما در حال بررسی این احتمال هستیم که بیماری حرکت ممکن است عامل ناخوشایند حمل و نقل باشد
[ترجمه گوگل]ما در حال بررسی این احتمال هستیم که بیماری حرکت ممکن است عامل ناخوشایند حمل و نقل باشد
3. They were able to read without the usual motion sickness they frequently get riding in a car.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند بدون آن بیماری که معمولا هنگام سواری در یک ماشین سواری می کردند، بخوانند
[ترجمه گوگل]آنها قادر به خواندن بدون بیماری معمولی حرکت بودند که اغلب در یک ماشین سواری می کردند
[ترجمه گوگل]آنها قادر به خواندن بدون بیماری معمولی حرکت بودند که اغلب در یک ماشین سواری می کردند
4. Objective : To select anti - motion sickness drugs with good efficacy and less side effects.
[ترجمه ترگمان]هدف: انتخاب داروهای بیماری ضد حرکتی با کارایی خوب و عوارض جانبی کم تر
[ترجمه گوگل]هدف: انتخاب داروی ضد بیماری حرکتی با اثربخشی خوب و اثرات جانبی کمتر
[ترجمه گوگل]هدف: انتخاب داروی ضد بیماری حرکتی با اثربخشی خوب و اثرات جانبی کمتر
5. Transdermal scopolamine is used to treat motion sickness.
[ترجمه ترگمان] Transdermal scopolamine \"برای درمان بیماری استفاده میشه\"
[ترجمه گوگل]اسکاپولامین ترانس خرابکار برای درمان بیماری حرکت استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اسکاپولامین ترانس خرابکار برای درمان بیماری حرکت استفاده می شود
6. For carsickness, I took motion sickness pills.
[ترجمه ترگمان] برای \"carsickness\"، من قرص ضد تهوع خوردم
[ترجمه گوگل]برای carickness، من قرص های بیماری را در زمان حرکت کرد
[ترجمه گوگل]برای carickness، من قرص های بیماری را در زمان حرکت کرد
7. This Zhenghewoyi, because I frequent motion sickness, walk for me better and better.
[ترجمه ترگمان]این Zhenghewoyi، چون که من معمولا در حال حرکت هستم، بهتر و بهتر راه می روم
[ترجمه گوگل]این Zhenghewoyi، چرا که من بیماری مکرر سفر، برای من بهتر و بهتر راه رفتن
[ترجمه گوگل]این Zhenghewoyi، چرا که من بیماری مکرر سفر، برای من بهتر و بهتر راه رفتن
8. Medically speaking seasickness is a variation of motion sickness or kinetosis.
[ترجمه ترگمان]دریازدگی دیگر دریازدگی کاهش بیماری و یا بیماری هستند
[ترجمه گوگل]دریچۀ دریایی پزشکی، تنوع بیماری حرکت یا کینتوز است
[ترجمه گوگل]دریچۀ دریایی پزشکی، تنوع بیماری حرکت یا کینتوز است
9. Objective To determine the effect of Pinellia on motion sickness in rats.
[ترجمه ترگمان]هدف مشخص کردن تاثیر of بر بیماری حرکت در موش های صحرایی
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین اثر Pinellia در بیماری حرکت در موش صحرایی
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین اثر Pinellia در بیماری حرکت در موش صحرایی
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. We have a special method to relieve motion sickness.
[ترجمه ترگمان]ما یک روش مخصوص برای تسکین بیماری در حال حرکت داریم
[ترجمه گوگل]ما یک روش ویژه برای کاهش بیماری حرکت داریم
[ترجمه گوگل]ما یک روش ویژه برای کاهش بیماری حرکت داریم
12. Car sickness, nausea, airsickness and space motion sickness are due to the vestibular system abnormality activity leading the disorder of visceral function.
[ترجمه ترگمان]بیماری ماشین، تهوع، تهوع و بیماری حرکت فضا ناشی از فعالیت غیرعادی سیستم دهلیزی هستند که منجر به اختلال عملکرد امعا و احشا می شود
[ترجمه گوگل]بیماری اتومبیل، حالت تهوع، بیماری هوشیاری و بیماری فضانوردی ناشی از فعالیت غیرطبیعی سیستم ویستیبولار است که منجر به اختلال عملکرد احشائی می شود
[ترجمه گوگل]بیماری اتومبیل، حالت تهوع، بیماری هوشیاری و بیماری فضانوردی ناشی از فعالیت غیرطبیعی سیستم ویستیبولار است که منجر به اختلال عملکرد احشائی می شود
13. Space motion sickness has long been a difficult medical problem in human space flight.
[ترجمه ترگمان]بیماری حرکت فضایی به مدت طولانی مشکل پزشکی بسیار دشواری در پرواز فضایی انسان بوده است
[ترجمه گوگل]بیماری فضانوردی طولانی مدت در پرواز فضایی انسان مشکل دشوار پزشکی است
[ترجمه گوگل]بیماری فضانوردی طولانی مدت در پرواز فضایی انسان مشکل دشوار پزشکی است
14. Used to treat stomach and intestinal disorders, motion sickness premenstrual tension, bed - wetting and urinary frequency.
[ترجمه ترگمان]از این روش برای درمان اختلالات شکم و روده ای، بیماری حرکت، تنش، مرطوب کننده بس تر و فرکانس ادراری استفاده می شود
[ترجمه گوگل]مورد استفاده برای درمان اختلالات معده و روده، تنش قبل از قاعدگی بیماری حرکت، فرکانس رطوبت و ادرار
[ترجمه گوگل]مورد استفاده برای درمان اختلالات معده و روده، تنش قبل از قاعدگی بیماری حرکت، فرکانس رطوبت و ادرار
15. Most dogs can overcome motion sickness through desensitizing them by using the same training sequences of steps as described above in the puppy training.
[ترجمه ترگمان]اغلب سگ ها می توانند با استفاده از همان ترتیب آموزشی که در بالا در آموزش puppy توضیح داده شد، بر بیماری حرکت غلبه کنند
[ترجمه گوگل]اکثر سگ ها می توانند از طریق عدم حساسیت به بیماری های حرکتی با استفاده از همان ترتیب آموزشی مراحل که در بالا در آموزش توله سگ توضیح داده شده است، بر بیماری های حرکتی غلبه کنند
[ترجمه گوگل]اکثر سگ ها می توانند از طریق عدم حساسیت به بیماری های حرکتی با استفاده از همان ترتیب آموزشی مراحل که در بالا در آموزش توله سگ توضیح داده شده است، بر بیماری های حرکتی غلبه کنند
پیشنهاد کاربران
بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیجه در راه با هر نوع وسیله نقلیه )
motion sickness ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: سفرگرفتگی
تعریف: تهوع ناشی از حرکت وسایل نقلیه
واژه مصوب: سفرگرفتگی
تعریف: تهوع ناشی از حرکت وسایل نقلیه
کلمات دیگر: