کلمه جو
صفحه اصلی

generalist


کسی که به جای تخصص در یک رشته در چند زمینه معلومات کلی دارد، دارای معلومات عمومی، جامع علوم

انگلیسی به فارسی

کسی که به جای تخصص در یک رشته در چند زمینه معلومات کلی دارد، دارای معلومات عمومی، جامع علوم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a person having knowledge, skills, or interest in a number of different fields.

• one who has wide general knowledge and abilities in many professions

جملات نمونه

1. Children of this age need specialist rather than generalist teachers.
[ترجمه ترگمان]کودکان این عصر به جای generalist معلم نیاز به متخصص دارند
[ترجمه گوگل]کودکان این سن نیاز به متخصص و نه معلم عمومی دارند

2. The overwhelming generalist nature of social work education also fails residential care.
[ترجمه ترگمان]طبیعت سخت generalist تحصیل کار اجتماعی نیز از خدمات اقامتی به عمل نمی آید
[ترجمه گوگل]ماهیت قریب به اتفاق تعلیم و تربیت اجتماعی نیز از مراقبتهای مسکونی ناتوان است

3. There is sometimes a tendency for a generalist service to expand into specialisms with which it is in daily contact.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات گرایشی به خدمات generalist وجود دارد تا به specialisms که در تماس روزانه با آن است، گسترش یابد
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات تمایل به یک سرویس عمومی برای گسترش به تخصص است که با آن در تماس روزانه است

4. The competi - tion, generalist, neutrality and permanence are its basic principles.
[ترجمه ترگمان]The، generalist، بی طرفی و دوام اصول اساسی آن هستند
[ترجمه گوگل]رقابت، عمومی، بیطرفی و پایداری اصول اساسی آن است

5. And a generalist has a wide platform, rich reserve of knowledge and skills in plenty.
[ترجمه ترگمان]و a دارای پلت فرم گسترده، ذخیره غنی دانش و مهارت فراوان است
[ترجمه گوگل]و یک متخصص عمومی پلتفرم گسترده ای دارد، ذخایر زیادی از دانش و مهارت ها را در مقدار زیادی دارد

6. The study result doesn " t pursuit generalist, but has intense effect ion. "
[ترجمه ترگمان]نتیجه این مطالعه generalist را دنبال نمی کند، اما تاثیر زیادی دارد \"
[ترجمه گوگل]نتیجه مطالعه نمیتواند تعیینکننده کلیدی باشد، اما تأثیر شدید یون دارد '

7. Feeding strategy plots showed that both species are generalist feeders with a heterogeneous diet.
[ترجمه ترگمان]طرح های راهبردی تغذیه نشان داد که هر دو گونه ها feeders generalist با رژیم غذایی ناهمگن می باشند
[ترجمه گوگل]طرح های استراتژی تغذیه نشان می دهد که هر دو گونه فیدر های عمومی هستند که دارای رژیم نامتغانس هستند

8. Moreover, courts can supply a generalist perspective that single - mission agencies often lack.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دادگاه ها می توانند دیدگاه generalist ای را که آژانس های single اغلب فاقد آن هستند، تامین کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دادگاه ها می توانند دیدگاه کلی را ارائه دهند که اغلب سازمان های مأموریت آن کم است

9. ARE you a generalist or a specialist?
[ترجمه ترگمان]آیا شما متخصص بی هوشی و یا متخصص هستید؟
[ترجمه گوگل]شما یک متخصص عمومی هستید؟

10. A generalist in all function of financial and accounting management.
[ترجمه ترگمان]یک generalist در تمام وظایف مدیریت مالی و حسابداری
[ترجمه گوگل]یک متخصص در تمام امور مالی و مدیریت حسابداری

11. Statistics is the generalist in disciplines.
[ترجمه ترگمان]آمار the ها در رشته های مختلف است
[ترجمه گوگل]آمار عمومی در رشته ها است

12. A statistician has to be something of a generalist.
[ترجمه ترگمان]یه متخصص آمار باید یه چیزی شبیه a باشه
[ترجمه گوگل]یک متخصص آمار باید چیزی از یک متخصص عمومی باشد

13. It also requires presentation in a manner acceptable to both generalist and specialist managers.
[ترجمه ترگمان]این برنامه همچنین نیازمند ارائه روشی است که هم برای مدیران متخصص و هم برای مدیران متخصص قابل قبول باشد
[ترجمه گوگل]این همچنین نیاز به ارائه در شیوه ای مناسب برای هر دو مدیر عمومی و متخصص دارد

14. On examination, it was found that two species were largely insectivorous, two largely fig-eaters and five were generalist frugivores.
[ترجمه ترگمان]در بررسی، مشخص شد که دو گونه به طور گسترده insectivorous بودند که دو نفر از آن ها fig بودند و ۵ نفر از آن ها generalist frugivores بودند
[ترجمه گوگل]در معاینه، مشخص شد که دو گونه به طور عمده گیاهخواری، دو عادت ماهیانه و پنج عادت ماهیانه هستند

پیشنهاد کاربران

کلی گرا

همه فن حریف، همه چیز دان

کلی دان


کارشناس عمومی


کلمات دیگر: