کلمه جو
صفحه اصلی

exploitative


استثمار آمیز، استثمارگرانه، سواستفاده آمیز، وابسته به بهره برداری، انتفاعی، استخراجی

انگلیسی به فارسی

وابسته به بهره‌برداری، انتفاعی، بیرون‌کشی


انگلیسی به انگلیسی

• of utilizing for profit, pertaining to the exploitation of people or resources
an exploitative person or organization treats people unfairly by using their work or ideas and giving them very little in return.

جملات نمونه

1. exploitative employment agencies
موسسات سواستفاده گر کاریابی

2. She felt that the photos were exploitative and cheapened her.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که عکس ها exploitative و با ارزش زیادی او را cheapened
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که عکس ها او را سوءاستفاده کرده و ارزان تر کرده اند

3. Traditional subordination is arbitrary, exploitative arid alien to the modern values of management by commitment.
[ترجمه ترگمان]تبعیت سنتی نسبت به ارزش های مدرن مدیریت توسط تعهد، اختیاری، exploitative و alien است
[ترجمه گوگل]وابستگی سنتی خودسرانه و استثمارگرانه است که با تعهد به ارزش های مدرن مدیریت بیگانه است

4. They are doomed by exploitative capital operating on a global scale.
[ترجمه ترگمان]آن ها محکوم به اعدام سرمایه exploitative در مقیاس جهانی هستند
[ترجمه گوگل]آنها توسط سرمایه استثنایی که در مقیاس جهانی عمل می کنند، محکوم می شوند

5. Johnston said the contract was exploitative and restrictive, with the financial arrangements much less lucrative than she'd expected.
[ترجمه ترگمان]جانستون گفت که این قرارداد exploitative و محدود کننده بوده و ترتیبات مالی بسیار کم تر از آن چیزی است که انتظارش را داشت
[ترجمه گوگل]جانستون گفت که این قرارداد استثنایی و محدود است، با تسهیلات مالی بسیار ارزان تر از آنچه که انتظار می رود

6. It's an unscrupulous way of exploitative discounting.
[ترجمه ترگمان]این یک روش بی شرمانه برای discounting سود جویانه است
[ترجمه گوگل]این روش بی پروایی تخفیف استثمارگرانه است

7. Contemporary academic puritans regard studentprofessor intimacies as inherently exploitative.
[ترجمه ترگمان]puritans آکادمیک معاصر studentprofessor را به عنوان ذاتا exploitative تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]دانشجویان معاصر آکادمیک دانش آموزان را به عنوان ذاتا سوءاستفاده می کنند

8. To human beings the existence of exploitative relations of production would be agonizing were they perceived simply as exploitative.
[ترجمه ترگمان]برای انسان ها، وجود روابط exploitative از تولید، که به سادگی به عنوان exploitative تلقی می شدند، دردناک خواهد بود
[ترجمه گوگل]به انسان بودن وجود روابط استثمارگرانه تولید، دردناک خواهد بود، آنها به سادگی به عنوان استثمارگر درک شده اند

9. The exploitative activities of this region include farming, lumbering and mining.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های استثماری این منطقه شامل کشاورزی، lumbering و معدن کاری است
[ترجمه گوگل]فعالیت های استثمارگر این منطقه شامل کشاورزی، معدن و معدن است

10. A strong mutually supportive and non - exploitative community.
[ترجمه ترگمان]جامعه ای قوی حمایتی و non
[ترجمه گوگل]یک جامعه قوی و متقابلا حامی و غیر استثمارگر

11. Forest dwellers lament being caught between Maoist bandits, exploitative miners and thuggish security men.
[ترجمه ترگمان]ساکنان جنگل از گیر افتادن بین راهزنان مایوییست، miners exploitative و افراد امنیتی thuggish رنج می برند
[ترجمه گوگل]ساکنان جنگل عصبانی هستند که درگیر بین راهزنان مائوئیست، معدنچیان استثمارگر و مردان امنیتی است

12. The expansion of Western capitalism incorporated the Third World into an exploitative world system.
[ترجمه ترگمان]توسعه سرمایه داری غرب جهان سوم را به یک سیستم جهانی استثماری تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]گسترش سرمایه داری غربی، جهان سوم را به یک سیستم جهانی استثمار تبدیل کرد

13. However, they concentrated labour, largely that of women and children, in a more visibly exploitative mode.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها کار متمرکز، تا حد زیادی مربوط به زنان و کودکان، در یک مد استثماری more
[ترجمه گوگل]با این وجود، کار آنها، عمدتا از زنان و کودکان، در حالت استثمارانه تر متمرکز شده است

14. This era of child labour in the factories was the most manifestly exploitative.
[ترجمه ترگمان]این عصر کار کودکان در کارخانه ها، آشکارا exploitative بود
[ترجمه گوگل]این دوران کار کودکان در کارخانه ها بیشترین استثمارگرانه بود

exploitative employment agencies

مؤسسات سواستفاده‌گر کاریابی


پیشنهاد کاربران

بهره کشانه

سوء استفاده؛ بهره کشی


کلمات دیگر: