کلمه جو
صفحه اصلی

autopilot


رجوع شود به: automatic pilot

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: automatic pilot


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: shortened form of "automatic pilot."

• automatic steering device in an airplane
automated control system which watches over an airplane while in flight

جملات نمونه

1. The plane was on autopilot when it crashed.
[ترجمه ترگمان]هواپیما وقتی سقوط کرد خلبان اتوماتیک بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که سقوط کرد، هواپیما به صورت خودکار پرواز کرد

2. The autopilot can be connected up with the flight recorder.
[ترجمه ترگمان]خلبان خودکار را می توان به دستگاه ثبت پرواز متصل کرد
[ترجمه گوگل]Autopilot را می توان با ضبط کننده هواپیما متصل کرد

3. He overrode the autopilot when he realised it was malfunctioning.
[ترجمه ترگمان]وقتی فهمید که این کار بد عمل می کند، the را رد کرد
[ترجمه گوگل]او هنگامی که متوجه شد که این کار ناخوشایند بود، اوج خود را از دست داد

4. Trislanders have no autopilot, and in most cases no dual control.
[ترجمه ترگمان]Trislanders هیچ خلبان خودکار ندارند، و در اغلب موارد کنترل دوگانه ندارند
[ترجمه گوگل]Trislanders هیچ اتلتیکو وجود ندارد و در اکثر موارد هیچ کنترل دوگانه ای ندارد

5. He set his autopilot for the descent and checked his charts for Moscow's Sheremetyevo Airport.
[ترجمه ترگمان]خلبان اتوماتیک خود را برای فرود آمدن روی زمین آماده کرد و نقشه های خود را برای فرودگاه Sheremetyevo مسکو چک کرد
[ترجمه گوگل]او خودگردان خود را برای فرود آورد و نمودارهای خود را برای فرودگاه Sheremetyevo مسکو بررسی کرد

6. Jenny dozed off and he switched on the autopilot.
[ترجمه ترگمان]جنی چرت زد و خلبان خودکار هواپیما را روشن کرد
[ترجمه گوگل]جنی خاموش شد و او را فعال کرد

7. Put Alvin into autopilot to maintain a constant heading; go ahead a little on the pot that controls the forward thrusters.
[ترجمه ترگمان]Alvin را به صورت خودکار در نظر بگیرید تا یک حرکت دائمی داشته باشید؛ کمی جلوتر از یک قابلمه که thrusters را کنترل می کند، بروید
[ترجمه گوگل]Alvin را به Autopilot بگذارید تا Header را حفظ کنید کمی بر روی دیگ پیش بروید که رانندگان جلو را کنترل می کند

8. In the struggle the autopilot was accidentally disengaged, sending the aircraft into a dive.
[ترجمه ترگمان]در این مبارزه، خلبان خودکار به طور تصادفی کنار گذاشته شد و هواپیما را به درون یک شیرجه پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]در این مبارزه به صورت تصادفی از ناوگان اتوبوسرانی خارج شد و هواپیما را به شیرجه فرستاد

9. Anywhere you go in space, your ship's autopilot could divert to an unknown rendezvous.
[ترجمه ترگمان]هر جایی که به فضا بروید، کشتی خلبان اتوماتیک می تواند به قرار ملاقات ناشناس برود
[ترجمه گوگل]هر جایی که در فضا قرار می گیرید، autopilot کشتی شما می تواند به یک روابط ناشناخته منتقل شود

10. To simplify the robustness design of missile autopilot, an optimization method in time domain is proposed.
[ترجمه ترگمان]برای ساده سازی طراحی کلی سیستم خودکار موشک، یک روش بهینه سازی در حوزه زمان پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]برای ساده ساختن قابلیت اطمینان از اتوکلاو موشک، یک روش بهینه سازی در حوزه زمان پیشنهاد شده است

11. By analysing the characteristics of the autopilot, this paper presents a method for reliability apportionment of autopilot, and gives out an application example.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با تجزیه و تحلیل ویژگی های خلبان خودکار، روشی را برای قابلیت اطمینان apportionment، ارائه می دهد و نمونه ای از کاربرد را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل ویژگی های اتوپیوت، این مقاله یک روش برای تقسیم قابلیت اطمینان از یک خودکار را ارائه می دهد و یک مثال کاربردی را ارائه می دهد

12. Problem: Autopilot in altitude hold mode produces a 200 fpm descent.
[ترجمه ترگمان]مشکل: Autopilot در حالت تعلیق در ارتفاع ۲۰۰ fpm را تولید می کند
[ترجمه گوگل]مشکل: Autopilot در حالت نگهداری ارتفاع باعث تولید 200 fpm می شود

13. According to the autopilot guide method, a longitudinal system control model for the air borne dispenser has been built.
[ترجمه ترگمان]بر طبق روش هدایت خودکار، یک مدل کنترل سیستم طولی برای the که دارای نیروی هوایی است ساخته شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به روش راهنمایی خودکار، یک مدل کنترل طولی سیستم برای تلگراف هوا ساخته شده است

14. Autopilot integrative test system can accomplish the component test and the system combine test, which are stipulated in the test precis.
[ترجمه ترگمان]سیستم تست یکپارچه منسجم می تواند تست جزیی و تست ترکیب سیستم را انجام دهد، که در تست test تصریح شده است
[ترجمه گوگل]سیستم تست یکپارچه سازی Autopilot می تواند تست جزء و تست ترکیبی را انجام دهد که در دقت آزمایش تعیین می شود

15. I worked the last hour of my shift on autopilot.
[ترجمه ترگمان]من آخرین ساعتی که شیفت کاری - م رو انجام دادم کار کردم
[ترجمه گوگل]من آخرین ساعت از تغییر من در autopilot کار می کردم

پیشنهاد کاربران

انجام کاری بدون تفکر یا بدون تلاش

پرواز خودکار ، پرواز بدون خلبان

خلبان خودکار

to be on autopilot
به صورت خودکار عمل کردن

رانش خودکار

autopilot ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: دستگاه خلبانی خودکار
تعریف: سامانه‏ای که به‏طور خودکار هواگَرد را حول سه محور اصلی پایدار نگه می‏دارد|||متـ . خلبانی خودکار

عملکرد خودکار


کلمات دیگر: