کلمه جو
صفحه اصلی

caring

انگلیسی به فارسی

دلسوز، مهربان، مراقب، حامی


مراقبت، غم خوردن، سرپرستی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• kind, showing care and concern
a caring person is affectionate, helpful, and sympathetic.
caring is affection, help, and sympathy.

جملات نمونه

1. the caring the bitch shows for the kittens is anomalous
مراقبت این سگ ماده از بچه گربه ها غیرعادی است.

2. frankly, i'm past caring
راستش را بخواهی برایم علی السویه است.

3. they spend a lot of time caring for their young
آنان وقت زیادی را صرف نگهداری از بچه های خود می کنند.

4. The school aims to educate children in a caring environment.
[ترجمه اندیشه] اهداف این مدارس ، آموزش بچه ها در محیطی رقابتی/مراقبتی است.
[ترجمه ♡Fatima ♡] هدف این مدرسه آموزش کودکان در محیطی امن و تحت مراقبت است.
[ترجمه ترگمان]هدف از این مدرسه آموزش کودکان در یک محیط مراقبت است
[ترجمه گوگل]هدف این مدرسه آموزش دادن کودکان به یک محیط مراقبتی است

5. Lily spent years caring for her sick uncle.
[ترجمه ترگمان]لی لی سال ها مراقب عموی بیمارش بود
[ترجمه گوگل]لیلی سال ها مراقبت از عموی بیمار را انجام داد

6. Caring for a sick relative is a task that brings both pleasure and pain.
[ترجمه ترگمان]مراقبت از بستگان بیمار وظیفه ای است که هم لذت و هم درد را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]مراقبت از یک فرد مریض، کاری است که هر دو لذت و درد را به ارمغان می آورد

7. Arthur was a very gentle, caring person.
[ترجمه F.M] ارتور فرد بسیار ملایم ( ارام ) و مهربان ( دلسوز ) بود.
[ترجمه ترگمان]آرتور آدم بسیار مهربانی و مهربانی بود
[ترجمه گوگل]آرتور یک مرد بسیار ملایم و دلسوز بود

8. He spent many years caring for his senile mother.
[ترجمه ترگمان]او سال های زیادی را صرف مراقبت از مادر پیر خود کرد
[ترجمه گوگل]او برای سالها مراقبت از مادر پیر خود را صرف کرد

9. The main burden of caring for old people falls on the state.
[ترجمه ترگمان]مسئولیت اصلی مراقبت از سالمندان بر روی دولت است
[ترجمه گوگل]بار اصلی مراقبت از افراد سالخورده به دولت منتهی می شود

10. Inspector Marshall was commended for his professional and caring attitude.
[ترجمه ترگمان]بازرس مارشال از رفتار حرفه ای و caring ستایش می کرد
[ترجمه گوگل]بازرس مارشال به خاطر نگرش حرفه ای و مراقبتی او قدردانی شد

11. He was always so sensitive and caring.
[ترجمه marjan] او همیشه خیلی حساس و مهربان بود
[ترجمه ترگمان]اون همیشه خیلی حساس و حساس بود
[ترجمه گوگل]او همیشه بسیار حساس و مراقب بود

12. Like many of the caring professions, nursing is very badly paid.
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از شغل های مهم، پرستاری خیلی بد پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از حرفه های مراقبت، پرستاری بسیار بد پرداخت می شود

13. Raj spent his life caring for others.
[ترجمه ترگمان]راج \"زندگیش رو صرف مراقبت از دیگران کرد\"
[ترجمه گوگل]راج زندگی خود را برای دیگران مراقبت کرد

14. The initial image projected was of a caring, effective president.
[ترجمه Sadaf] تصویر اولیه پیش بینی شده از یک ریٔیس جمهور مهربان و موثر بود
[ترجمه ترگمان]تصویر اولیه پیش بینی شده از یک رئیس جمهور دلسوز و موثر بود
[ترجمه گوگل]تصویر اولیه پیش بینی شده بود رئیس جمهور موثر و مؤثر بود

پیشنهاد کاربران

اهمیت دادن

با عاطفه

خدمت رسانی

دلسوز - با عاطفه - ملاحظه کار - حامی - مراقب

دلسوز باعاطفه

دلسوز و مهربان

محبت آمیز

مهربان و با مسئولیت

مهربان و دلسوز

مراقب

مهربان ، دلسوز ، با عاطفه

دلسوز. مهربان. مراقب

in fact she was very kind and caring

محبت آمیز و مهربان

مهربان و با عاطفه

Loving and caring عاشق و غم خوار

مراقبت کردن

Mean: kind
مهربان ، دلسوز


مراقب و مواظب
Adj: She is caring ( او مواظب و مراقب است )

غمخوار. دلسوز

Synonyms: compassionate , polar:cruel
مترادف :دلسوز ، متضاد :ظالم ، معنی :مهربان و غم خار

مراقبت و دلسوزی

اهمیت دادن . توجه کردن . معنای دیگر مهربان دلسوز . با توجه به معنای جمله معنا ها متفاوت است.

Congregation that are involved in carin in carin for those in need جماعتی که درگیر شده در خدمت رسانی برای این نیاز

شغلهای مربوط به مراقبت و پرستاری
Many of the caring professions are badly paid

مهربان دلسوز با عاطفه یا اگه بخوام خیلی بهتر بگم یکی مثل استفن سالواتور: ) )

غمخوار. دلسوز. مواظب و مراقب و . . .

با ملاحظه

نوع دوست


کلمات دیگر: