1. a political messiah
یک ناجی سیاسی
2. People saw Mandela as their messiah.
[ترجمه ترگمان]مردم ماندلا را به عنوان مسیحای خود دیدند
[ترجمه گوگل]مردم ماندلا را مسیحیت دیدند
3. He's seen by many as a political messiah.
[ترجمه ترگمان]او توسط بسیاری به عنوان مسیح سیاسی دیده می شود
[ترجمه گوگل]او توسط بسیاری به عنوان یک مسیحی سیاسی دیده می شود
4. He believes in every new political messiah.
[ترجمه ترگمان]او به هر مسیح سیاسی جدید اعتقاد دارد
[ترجمه گوگل]او به هر مسیحی جدید سیاسی معتقد است
5. Religious masterpieces such as the Messiah continue to exercise a fascination which is much more than enjoyment of good tunes.
[ترجمه ترگمان]شاهکارهای مذهبی مانند مسیحای موعود به اعمال افسونی که بسیار بیشتر از لذت بردن از آهنگ های خوب است، ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]شاهکارهای مذهبی مانند مسیح همچنان به شیفتگی علاقه دارند که بیشتر از لذت بردن از آهنگ های خوب است
6. Dilbert is the new management messiah.
[ترجمه ترگمان]Dilbert، مسیح جدید مدیریت است
[ترجمه گوگل]دیلبرت مدیریت جدید مدیریت است
7. But Zechariah also prophesied that the Messiah, descended from David, would be pierced and killed, and his followers scattered.
[ترجمه ترگمان]اما Zechariah همچنین پیش بینی کرد که مسیحا، که از داوود نازل شده بود، شکافته و کشته می شود، و پیروان وی پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]اما زکریا نیز پیشگویی کرد که مسیح، از دیوید فرود آمد، کشیده خواهد شد و پیروانش پراکنده خواهند شد
8. They're building him up like a Messiah on a white charger galloping to the rescue.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را همچون مسیح موعود به اسبی سفید که به تاخت به سوی نجات می رود می سازند
[ترجمه گوگل]آنها او را مانند یک مسیحا در یک شارژر سفید که به نجات میروند، ساختند
9. He is traditionally associated, very closely, with the Messiah, the anointed one, the rightful king.
[ترجمه ترگمان]او به طور سنتی با مسیح، پادشاه anointed، و پادشاه حقیقی ارتباط نزدیکی دارد
[ترجمه گوگل]او به طور سنتی بسیار نزدیک با مسیح، پادشاه مقتدر پادشاه مقتدر است
10. And their very definition of the Messiah had been hi-jacked and twisted into something radically different.
[ترجمه ترگمان]و تعریف آن ها از مسیحای موعود بسیار متفاوت بود
[ترجمه گوگل]و بسیار تعریف خود را از مسیحا شده بود سلام و جک و پیچ خورده به چیزی کاملا متفاوت است
11. Munnery is not the messiah, he's a very naughty boy.
[ترجمه ترگمان]اون مسیح موعود نیست اون پسر خیلی بدی هست
[ترجمه گوگل]Munnery messias نیست، او یک پسر بسیار شیطان است
12. When faced with the suffering of the Messiah.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با رنج مسیح مواجه شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که با رنج مسیح مواجه شد
13. When confronted with the messiah being humiliated, tortured and killed, Peter refuses to listen.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با مسیح مصادف شد، مورد شکنجه قرار گرفت، شکنجه شد و کشته شد، پطر از شنیدن آن امتناع کرد
[ترجمه گوگل]وقتی پیوستن به مسیح، تحقیر، شکنجه و کشته شدن روبرو شد، پیتر نتوانست به گوش برسد
14. This was the gift through which the Messiah had accomplished his work.
[ترجمه ترگمان]این هدیه ای بود که مسیح موعود کار خود را انجام داده بود
[ترجمه گوگل]این هدیه است که از طریق آن مسیحا کار خود را انجام داده است
15. The Messiah has come, Iosif Hechter, and you have had no knowledge of him. . . .
[ترجمه ترگمان]ژوزف کشیش گفت که مسیح آمده است و شما اطلاعی از او ندارید
[ترجمه گوگل]مسیحا آمده است، یوسف هچتر، و شما هیچ اطلاعی از او نداشتید