کلمه جو
صفحه اصلی

do for

انگلیسی به فارسی

محکوم کردن


کمک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• take care of; provide for

مترادف و متضاد

Synonyms: abet, aid, assist, benefact, care for, help out, lend a hand, look after, provide for, steady, support


Antonyms: deny, refuse


destroy


Synonyms: defeat, deprive, finish, kill, ruin, shatter, slaughter, slay


Antonyms: bear, create


help


جملات نمونه

1. ' Well, what can I do for you?' he asked coldly.
[ترجمه ترگمان]خب، چیکار میتونم برات بکنم؟ با سردی پرسید:
[ترجمه گوگل]'خب، چه می توانم برای شما انجام دهم؟' او سردی پرسید

2. You won't do for a teacher.
[ترجمه ترگمان]تو برای یک استاد این کار را نمی کنی
[ترجمه گوگل]شما برای یک معلم کار نخواهید کرد

3. It's surprising what people will do for money.
[ترجمه ترگمان]تعجب آور است که مردم برای پول چه کار خواهند کرد
[ترجمه گوگل]تعجب آور است که مردم چه می خواهند برای پول انجام دهند

4. The very best thing you can do for the whole world is to make the most of yourself.
[ترجمه ترگمان]بهترین کاری که می توانید برای کل دنیا انجام دهید این است که خودتان را بیشتر بسازید
[ترجمه گوگل]بهترین کاری که می توانید برای کل دنیا انجام دهید بهترین استفاده از خودتان است

5. What can I do for u?
[ترجمه ترگمان]چه کاری از دستم برمیاد؟
[ترجمه گوگل]چه کاری میتوانم برایت انجام دهم؟

6. This place would do for a workshop.
[ترجمه ترگمان]این مکان برای یک کارگاه آموزشی انجام می شود
[ترجمه گوگل]این محل برای یک کارگاه انجام خواهد شد

7. What can I do for you?
[ترجمه ترگمان]چه کاری از دستم برمیاد؟
[ترجمه گوگل]چه می توانم برای شما انجام دهم؟

8. I have nothing to do for the moment.
[ترجمه ترگمان]فعلا کاری برای انجام دادن ندارم
[ترجمه گوگل]برای لحظه ای کاری انجام نداده ام

9. Anything else I can do for you?
[ترجمه ترگمان]کار دیگه ای هست که بتونم برات انجام بدم؟
[ترجمه گوگل]هر چیز دیگری می تواند برای شما انجام دهد؟

10. I don't know what people do for food when they live in the mountain.
[ترجمه ترگمان]وقتی در کوه زندگی می کنند، من نمی دانم مردم برای غذا چه کار می کنند
[ترجمه گوگل]من نمی دانم که مردم در هنگام کوه در کوه زندگی می کنند

11. Are you having a big do for your birthday?
[ترجمه ترگمان]واسه تولدت چی کار می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا برای روز تولدتان یک کار بزرگ دارید؟

12. Can't you make that shirt do for another day?
[ترجمه ترگمان]نمی توانی این پیراهن را برای یک روز دیگر انجام بدهی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این پیراهن را برای یک روز دیگر انجام دهید؟

13. This box will do for a chair.
[ترجمه ترگمان]این جعبه برای یه صندلی انجام میشه
[ترجمه گوگل]این جعبه برای صندلی انجام خواهد شد

14. What do you do for amusement in this town?
[ترجمه ترگمان]برای سرگرمی در این شهر چه کار می کنید؟
[ترجمه گوگل]شما برای تفریح ​​در این شهر چه کار میکنید؟

پیشنهاد کاربران

be enough or be acceptable in a particular situation

در خدمت کسی یا چیزی بودن


کلمات دیگر: