در معامله
in the bargain
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: in addition; besides.
• مترادف: also, as well, besides, in addition, too
• مشابه: over and above
• مترادف: also, as well, besides, in addition, too
• مشابه: over and above
- I bought a house and got a swimming pool in the bargain.
[ترجمه ترگمان] من یه خونه خریدم و با یه استخر شنا کردم
[ترجمه گوگل] من یک خانه خریدم و در معامله یک استخر شنا کردم
[ترجمه گوگل] من یک خانه خریدم و در معامله یک استخر شنا کردم
جملات نمونه
1. It acts as the sole broker in the bargaining and competition for resources between bureaucratic organizations.
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان تنها رابط در چانه زدن و رقابت برای منابع بین سازمان های بروکراتیک عمل می کند
[ترجمه گوگل]این کار به عنوان تنها کارگزار در چانه زنی و رقابت برای منابع بین سازمان های بوروکراتیک عمل می کند
[ترجمه گوگل]این کار به عنوان تنها کارگزار در چانه زنی و رقابت برای منابع بین سازمان های بوروکراتیک عمل می کند
2. However, herein lies the Army's greatest weakness in the bargaining process.
[ترجمه ترگمان]اما در اینجا بزرگ ترین ضعف ارتش در فرآیند چانه زنی وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، در اینجا دروغ بزرگترین ضعف ارتش در روند چانه زنی است
[ترجمه گوگل]با این حال، در اینجا دروغ بزرگترین ضعف ارتش در روند چانه زنی است
3. What legal responsibilities does the school board have in the bargaining process?
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره مدرسه چه مسئولیت های قانونی در روند مذاکرات دارد؟
[ترجمه گوگل]چه مسئولیت های قانونی در هیئت مدیره مدرسه در روند چانه زنی وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]چه مسئولیت های قانونی در هیئت مدیره مدرسه در روند چانه زنی وجود دارد؟
4. Thirty-five percent or more of the employees in the bargaining unit must petition for an election to be held.
[ترجمه ترگمان]سی و پنج درصد یا بیشتر از کارمندان واحد چانه باید درخواست برگزاری انتخابات را داشته باشند
[ترجمه گوگل]سی و پنج درصد یا بیشتر از کارکنان واحد تعاونی باید تقاضا برای انتخابات برگزار کنند
[ترجمه گوگل]سی و پنج درصد یا بیشتر از کارکنان واحد تعاونی باید تقاضا برای انتخابات برگزار کنند
5. He is a teacher, and a singer in the bargain.
[ترجمه ترگمان]او یک معلم و یک خواننده در این معامله است
[ترجمه گوگل]او یک معلم و یک خواننده در معامله است
[ترجمه گوگل]او یک معلم و یک خواننده در معامله است
6. In the bargain, the two CEOs must have enjoyed giving Microsoft a mild case of indigestion.
[ترجمه ترگمان]در این معامله، دو مدیر عامل باید از دادن یک مورد ملایم of به مایکروسافت لذت ببرند
[ترجمه گوگل]در معامله، دو مدیر اجرایی باید مایکروسافت را به عنوان یک مورد خفیف سوء هاضمه در اختیار داشته باشد
[ترجمه گوگل]در معامله، دو مدیر اجرایی باید مایکروسافت را به عنوان یک مورد خفیف سوء هاضمه در اختیار داشته باشد
7. In the bargain, the dark do not hunt one down; alas one is only setting oneself to be used in the dance, and this will lead to a failed ascent in the long haul.
[ترجمه ترگمان]در این معامله، تاریکی کسی را شکار نمی کند؛ افسوس که تنها کسی است که باید در رقص مورد استفاده قرار گیرد، و این منجر به صعود ناموفق در مسافت های طولانی می شود
[ترجمه گوگل]در معامله، تاریکی یک نفر را شکار نمی کند؛ به تنهایی، تنها کسی که در رقص مورد استفاده قرار می گیرد، این امر را به صعود ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]در معامله، تاریکی یک نفر را شکار نمی کند؛ به تنهایی، تنها کسی که در رقص مورد استفاده قرار می گیرد، این امر را به صعود ناپدید می شود
8. In the bargain, they'd avoid sanctions that can include firing staff, privatizing or even closing their doors.
[ترجمه ترگمان]در این معامله، آن ها از تحریم ها که شامل اخراج کارکنان، خصوصی سازی یا حتی بستن درها می شود، اجتناب می کنند
[ترجمه گوگل]در معامله، آنها از تحریم ها اجتناب می کنند، که می تواند شامل کارمندان شلیک، خصوصی سازی و حتی بسته شدن درهایشان باشد
[ترجمه گوگل]در معامله، آنها از تحریم ها اجتناب می کنند، که می تواند شامل کارمندان شلیک، خصوصی سازی و حتی بسته شدن درهایشان باشد
9. In the bargain, humans were provided physical technology that they had long forgotten.
[ترجمه ترگمان]در این معامله، انسان ها دارای فن آوری فیزیکی بودند که مدت ها قبل فراموش کرده بودند
[ترجمه گوگل]در معامله، انسانها تکنولوژی فیزیکی را که مدت ها فراموش کرده بودند، فراهم می کردند
[ترجمه گوگل]در معامله، انسانها تکنولوژی فیزیکی را که مدت ها فراموش کرده بودند، فراهم می کردند
10. In the bargain, the military lost 25 precious years and the taxpayers' nearly Rs 000 crore by keeping the IGMDP programme under wraps to hide its inefficiency from the nation.
[ترجمه ترگمان]در این معامله، ارتش ۲۵ سال ارزشمند و مالیات دهندگان نزدیک به ۱۰۰،۰۰۰ روپیه را با نگه داشتن برنامه IGMDP تحت پوشش برای پنهان کردن ناکارآمدی این کشور از دست داد
[ترجمه گوگل]در معامله، ارتش 25 سال با ارزش و مالیات دهندگان تقریبا 000 دلار کروم را با نگه داشتن برنامه IGMDP تحت utrap برای پنهان کردن ناکارآمدی خود را از ملت
[ترجمه گوگل]در معامله، ارتش 25 سال با ارزش و مالیات دهندگان تقریبا 000 دلار کروم را با نگه داشتن برنامه IGMDP تحت utrap برای پنهان کردن ناکارآمدی خود را از ملت
11. Aim at another each node various behavior in the bargain, we as to it's can carry on the evaluation of satisfaction, and the hurl tell.
[ترجمه ترگمان]هدف این است که هر گره رفتار متفاوتی در معامله داشته باشد، ما به این نتیجه می رسیم که می توانیم ارزیابی رضایت را انجام دهیم، و the می گوییم
[ترجمه گوگل]هدف دیگر هر گره رفتار مختلف در معامله است، ما به عنوان آن می تواند در ارزیابی رضایت و ارزیابی ادامه دهد
[ترجمه گوگل]هدف دیگر هر گره رفتار مختلف در معامله است، ما به عنوان آن می تواند در ارزیابی رضایت و ارزیابی ادامه دهد
12. He lost his wife in the bargain.
[ترجمه ترگمان]اون زنش رو تو معامله از دست داده
[ترجمه گوگل]او همسرش را در معامله از دست داد
[ترجمه گوگل]او همسرش را در معامله از دست داد
13. The real wage rate is not a variable which can be directly negotiated in the bargaining process.
[ترجمه ترگمان]نرخ دست مزد واقعی یک متغیر نیست که می تواند به طور مستقیم در فرآیند مذاکره مورد مذاکره قرار گیرد
[ترجمه گوگل]نرخ واقعی دستمزد یک متغیر نیست که در روند مذاکره مستقیم می تواند مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه گوگل]نرخ واقعی دستمزد یک متغیر نیست که در روند مذاکره مستقیم می تواند مورد بحث قرار گیرد
14. Under the principle of "diplomacy subordinating to northern expedition", he had some compromising attitude in the bargain with Japan, as, for example, in the "Jinan massacre".
[ترجمه ترگمان]به موجب اصل \"سیاست\" که مربوط به لشکرکشی شمالی بود، او در معامله با ژاپن، به عنوان مثال، در \"قتل عام Jinan\"، یک نگرش مصالحه آمیز داشت
[ترجمه گوگل]در اصل 'دیپلماسی تحت فرماندهی شمال'، او در معامله با ژاپن، مثلا در قتل عام جینان، نگرش سازنده داشت
[ترجمه گوگل]در اصل 'دیپلماسی تحت فرماندهی شمال'، او در معامله با ژاپن، مثلا در قتل عام جینان، نگرش سازنده داشت
پیشنهاد کاربران
به علاوه، همچنین، علاوه بر این
Also
In addition
Additionally
Besides
Also
In addition
Additionally
Besides
کلمات دیگر: