• bring into focus again; readjust the focus; reconcentrate; re-center one's attention
refocus
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. We should refocus our minds on the following problems.
[ترجمه ترگمان]ما باید ذهنمان را بر روی مشکلات زیر متمرکز کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید ذهن ما را بر مشکلات زیر متمرکز کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید ذهن ما را بر مشکلات زیر متمرکز کنیم
2. I'm so tired that I can't refocus on anything today.
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته ام که امروز نمی توانم روی چیزی تمرکز کنم
[ترجمه گوگل]من خیلی خسته ام که نمی توانم امروز به هر حال تمرکز کنم
[ترجمه گوگل]من خیلی خسته ام که نمی توانم امروز به هر حال تمرکز کنم
3. The firm decided to refocus its attention back onto its traditional strengths and expertise.
[ترجمه ترگمان]شرکت تصمیم گرفت دوباره توجه خود را به نقاط قوت و تخصص سنتی خود برگرداند
[ترجمه گوگل]این شرکت تصمیم گرفت توجه خود را به سمت نقاط قوت و تخصص خود متمرکز کند
[ترجمه گوگل]این شرکت تصمیم گرفت توجه خود را به سمت نقاط قوت و تخصص خود متمرکز کند
4. You had better refocus your camera on those boats.
[ترجمه ترگمان]بهتر است دوربینت را روی آن قایق ها متمرکز کنی
[ترجمه گوگل]شما دوربین خود را در آن قایق ها بیشتر تمرکز کرده اید
[ترجمه گوگل]شما دوربین خود را در آن قایق ها بیشتر تمرکز کرده اید
5. We also learned to refocus the lens to the micro level, looking very closely at a single work, poetry especially.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین یاد گرفتیم که ذره بین را به سطح خرد متمرکز کنیم، به دقت به یک کار واحد نگاه کنیم، به خصوص شعر
[ترجمه گوگل]ما همچنین یاد گرفتیم که لنز را به سطح میکرو متمرکز کنیم، به ویژه در یک کار تک تک شاعران، بسیار دقیق نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین یاد گرفتیم که لنز را به سطح میکرو متمرکز کنیم، به ویژه در یک کار تک تک شاعران، بسیار دقیق نگاه کنیم
6. Clinton has pledged to refocus attention on the crumbling cities of the United States, with a new urban policy.
[ترجمه ترگمان]کلینتون وعده داده است که توجه خود را به شهرهای ویران ایالات متحده، با سیاست شهری جدید، متمرکز کند
[ترجمه گوگل]کلینتون قول داده است که با توجه به سیاست های جدید شهری در شهرهای کوچک آمریکا، با توجه به اهمیت آن، توجه بیشتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]کلینتون قول داده است که با توجه به سیاست های جدید شهری در شهرهای کوچک آمریکا، با توجه به اهمیت آن، توجه بیشتری داشته باشد
7. Both need to refocus the political debate from their respective ethics problems to the big problems facing the country.
[ترجمه ترگمان]هر دو باید بحث های سیاسی را از مشکلات اخلاقی مربوطه خود به مشکلات بزرگ پیش روی کشور متمرکز کنند
[ترجمه گوگل]هر دو باید بحث سیاسی را از مسائل مربوط به اخلاق مربوطه به مسائل بزرگ کشور مطرح کنند
[ترجمه گوگل]هر دو باید بحث سیاسی را از مسائل مربوط به اخلاق مربوطه به مسائل بزرگ کشور مطرح کنند
8. The group needs to refocus its goals.
[ترجمه ترگمان]گروه باید اهداف خود را دوباره متمرکز کند
[ترجمه گوگل]این گروه نیاز به اهداف خود دارد
[ترجمه گوگل]این گروه نیاز به اهداف خود دارد
9. Refocus the image until it is very sharp.
[ترجمه ترگمان]تصویر را تا زمانی که خیلی شارپ باشد به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]تصویر را تا حدی تیز کنید تا تصویر را تغییر دهید
[ترجمه گوگل]تصویر را تا حدی تیز کنید تا تصویر را تغییر دهید
10. Jimenez said the refocus comes as postal agencies find that mail volume isn't dropping as quickly as once feared.
[ترجمه ترگمان]Jimenez گفت که تمرکز مجدد به عنوان آژانس های پستی است که نشان می دهند که حجم نامه به همان سرعتی که زمانی از آن می ترسید، در حال سقوط نیست
[ترجمه گوگل]جیمنز گفت که این تمرکز به نظر می رسد که سازمان های پستی متوجه می شوند که حجم پست ها به سرعت به همان اندازه که یک بار ترسید، کاهش نمی یابد
[ترجمه گوگل]جیمنز گفت که این تمرکز به نظر می رسد که سازمان های پستی متوجه می شوند که حجم پست ها به سرعت به همان اندازه که یک بار ترسید، کاهش نمی یابد
11. Extranets also allow a to refocus attention from technology toward the elements that make a run.
[ترجمه ترگمان]همچنین extranets اجازه می دهد که توجه خود را از تکنولوژی به عناصری که اجرا می کنند، معطوف کند
[ترجمه گوگل]Extranets همچنین اجازه می دهد تا توجه بیشتری را از تکنولوژی نسبت به عناصر انجام می دهند
[ترجمه گوگل]Extranets همچنین اجازه می دهد تا توجه بیشتری را از تکنولوژی نسبت به عناصر انجام می دهند
12. The challenge is to refocus your thoughts on your real aspirations make the force of attraction work in your favor.
[ترجمه ترگمان]چالش این است که تمرکز خود را بر آرمان های واقعی خود متمرکز کنید و نیروی جاذبه را به نفع خود ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]چالش این است که افکار خود را در مورد آرمان های واقعی تان متمرکز کنید، نیروی جاذبه به نفع شما کار می کند
[ترجمه گوگل]چالش این است که افکار خود را در مورد آرمان های واقعی تان متمرکز کنید، نیروی جاذبه به نفع شما کار می کند
13. Take time out to refocus. Think about what used to bring you energy and pleasure.
[ترجمه ترگمان]زمان بگذارید و دوباره تمرکز کنید به آن چه که برای آوردن انرژی و لذت به کار می رود، فکر کنید
[ترجمه گوگل]وقت خود را به تمرکز برسانید فکر کنید که انرژی و لذت را برای شما به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]وقت خود را به تمرکز برسانید فکر کنید که انرژی و لذت را برای شما به ارمغان آورده است
14. He may point to unconfessed sins or refocus your attention on Him.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است به گناهان unconfessed اشاره کند و یا توجه خود را به او جلب کند
[ترجمه گوگل]او ممکن است به گناهان غیر مسلح اشاره کند یا توجه خود را بر او متمرکز کند
[ترجمه گوگل]او ممکن است به گناهان غیر مسلح اشاره کند یا توجه خود را بر او متمرکز کند
پیشنهاد کاربران
تمرکز مجدد
دوباره تمرکز کردن
تغییر کانون توجه
تغییر کانون ( عدسی )
کلمات دیگر: