اتحادیه گرای، عضو اتحادیه، هواخواه، اتحادویگانگی
unionist
اتحادیه گرای، عضو اتحادیه، هواخواه، اتحادویگانگی
انگلیسی به فارسی
عضو اتحادیه،،هواخواه،اتحادویگانگی
انگلیسی به انگلیسی
• member of the conservative party in england
member of a trade union
a unionist is a member of a trade union or a supporter of a trade-union movement.
a unionist is also a believer in a political union, for example the political union between northern ireland and the rest of the united kingdom.
member of a trade union
a unionist is a member of a trade union or a supporter of a trade-union movement.
a unionist is also a believer in a political union, for example the political union between northern ireland and the rest of the united kingdom.
جملات نمونه
1. She was an active trade unionist and had been elected a shop steward.
[ترجمه ترگمان]او یک عضو اتحادیه کارگری فعال بود و به عنوان مباشر انتخاب شده بود
[ترجمه گوگل]او یک عضو اتحادیه فعال بود و به عنوان یک مدیر فروشگاه انتخاب شد
[ترجمه گوگل]او یک عضو اتحادیه فعال بود و به عنوان یک مدیر فروشگاه انتخاب شد
2. Unionist hardliners warned the U. S. President he would not be welcome.
[ترجمه ترگمان]Unionist به ایالات متحده هشدار داد اس رئیس جمهور از او استقبال نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]ستیزه جویان اتحادیه به رئیس U S هشدار دادند که او خوشایند نخواهد بود
[ترجمه گوگل]ستیزه جویان اتحادیه به رئیس U S هشدار دادند که او خوشایند نخواهد بود
3. He was working in coalition with other Unionist leaders.
[ترجمه ترگمان]او در ائتلاف با دیگر رهبران Unionist کار می کرد
[ترجمه گوگل]او با ائتلاف با دیگر رهبران اتحادیه همکاری کرد
[ترجمه گوگل]او با ائتلاف با دیگر رهبران اتحادیه همکاری کرد
4. He called senior Unionist politicians to a meeting at Number Ten.
[ترجمه ترگمان]او سیاستمداران ارشد را به جلسه ای در شماره ده دعوت کرد
[ترجمه گوگل]او سیاستمداران اتحادیه مدنی را به نشست شماره 10 دعوت کرد
[ترجمه گوگل]او سیاستمداران اتحادیه مدنی را به نشست شماره 10 دعوت کرد
5. Many coalition schemes were wrecked by Unionist hostility, yet Unionists also complained when the government then changed course.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از طرح های ائتلاف از طریق خصومت تخریب شدند، اما Unionists زمانی که دولت تغییر مسیر داد، شکایت داشت
[ترجمه گوگل]بسیاری از طرح های ائتلافی توسط خصومت اتحادیه گرایان خراب شده بودند، اما اتحادیه همچنین شکایت کرد که دولت بعد از آن تغییر کرد
[ترجمه گوگل]بسیاری از طرح های ائتلافی توسط خصومت اتحادیه گرایان خراب شده بودند، اما اتحادیه همچنین شکایت کرد که دولت بعد از آن تغییر کرد
6. In an eerie echo of Adams, unionist leaders gave warnings of further violence which sounded more like threats than warnings.
[ترجمه ترگمان]در صدای وهم آوری از آدامز، رهبران اتحادیه اروپا هشدارهایی در مورد خشونت بیشتر دادند که بیشتر شبیه به تهدید بود تا هشدار
[ترجمه گوگل]رهبر اتحادیه گرایان در اکشن شگفت انگیز آدامز هشدارهای خشونت آمیز بیشتری را ارائه دادند که به نظر میرسید تهدیدات نسبت به هشدارها بیشتر بود
[ترجمه گوگل]رهبر اتحادیه گرایان در اکشن شگفت انگیز آدامز هشدارهای خشونت آمیز بیشتری را ارائه دادند که به نظر میرسید تهدیدات نسبت به هشدارها بیشتر بود
7. North Down - remained unionist, but Conservatives are no longer the majority party.
[ترجمه ترگمان]در شمال - unionist باقی مانده است، اما محافظه کاران دیگر حزب اکثریت نیستند
[ترجمه گوگل]North Down - عضو اتحادیه باقی مانده است، اما محافظه کاران دیگر حزب اکثریت نیستند
[ترجمه گوگل]North Down - عضو اتحادیه باقی مانده است، اما محافظه کاران دیگر حزب اکثریت نیستند
8. At the next meeting of the Unionist Cabinet Ministers Boscawen threw in his lot with me.
[ترجمه ترگمان]در جلسه بعدی این گروه، وزرای کابینه با من هم کاری کردند
[ترجمه گوگل]در جلسه بعدی کابینه وزیر امور خارجه، وزیر امور خارجه، Boscawen در بسیاری از موارد خود را با من پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]در جلسه بعدی کابینه وزیر امور خارجه، وزیر امور خارجه، Boscawen در بسیاری از موارد خود را با من پرتاب کرد
9. It was in this general context that the Unionist attitude to Marconi was set.
[ترجمه ترگمان]در این شرایط عمومی بود که طرز برخورد Unionist را نشان می داد
[ترجمه گوگل]در این زمینه کلی بود که موضع اتحادیه گرایان برای مارکونی تعیین شد
[ترجمه گوگل]در این زمینه کلی بود که موضع اتحادیه گرایان برای مارکونی تعیین شد
10. Any genuinely orthodox unionist would have been a member since late adolescence!
[ترجمه ترگمان]هر unionist مومن اصیل از اواخر دوران نوجوانی عضو این گروه بوده!
[ترجمه گوگل]هر یک از اعضای اتحادیه معتقد به ارتدکس از دوران نوجوانی عضو بوده است!
[ترجمه گوگل]هر یک از اعضای اتحادیه معتقد به ارتدکس از دوران نوجوانی عضو بوده است!
11. All his colleagues both Liberal and Unionist, urged him to resign as it was the only solution to the difficulty.
[ترجمه ترگمان]همه همکاران او هم طرفدار لیبرال و هم طرفدار اتحادیه بودند و او را وادار به استعفا کرد، زیرا تنها راه حل مشکل بود
[ترجمه گوگل]تمام همکارانش لیبرال و اتحادیه ساز، از او خواستند که استعفا دهد، زیرا این تنها راه حل مشکل بود
[ترجمه گوگل]تمام همکارانش لیبرال و اتحادیه ساز، از او خواستند که استعفا دهد، زیرا این تنها راه حل مشکل بود
12. But Asquith's refusal greatly strengthened the Unionist position. as it left Lloyd George wholly dependent on his allies.
[ترجمه ترگمان]اما امتناع Asquith موقعیت Unionist را بیشتر تقویت کرد همان طور که لو ید جورج به کلی به allies وابسته شده بود
[ترجمه گوگل]اما انکار Asquith تا حد زیادی موضع اتحادیه ساز را تقویت کرد همانطور که لوید جورج کاملا وابسته به متحدانش بود
[ترجمه گوگل]اما انکار Asquith تا حد زیادی موضع اتحادیه ساز را تقویت کرد همانطور که لوید جورج کاملا وابسته به متحدانش بود
13. The Unionist leader then went immediately to see Lloyd George, with whom he had conferred before his visit to the Palace.
[ترجمه ترگمان]سپس رهبر اتحاد بلافاصله به دیدن لو ید جورج رفت که قبل از بازدید از کاخ با او مشورت کرده بود
[ترجمه گوگل]رهبر اتحادیه گردهمایی پس از آن بلافاصله به دیدن لویید جورج، که او را قبل از سفر خود به کاخ قبول کرده بود
[ترجمه گوگل]رهبر اتحادیه گردهمایی پس از آن بلافاصله به دیدن لویید جورج، که او را قبل از سفر خود به کاخ قبول کرده بود
14. The liberals had been defeated and the Unionist Party was once again being led by traditional unionists.
[ترجمه ترگمان]لیبرال ها شکست خوردند و حزب اتحاد دوباره توسط اتحادیه های کارگری سنتی رهبری شد
[ترجمه گوگل]لیبرال ها شکست خورده اند و حزب اتحادیه همواره توسط اعضای اتحادیه های صنفی رهبری می شود
[ترجمه گوگل]لیبرال ها شکست خورده اند و حزب اتحادیه همواره توسط اعضای اتحادیه های صنفی رهبری می شود
کلمات دیگر: