سرزمین ساحلی
coastland
سرزمین ساحلی
انگلیسی به فارسی
سرزمین ساحلی
ساحل
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: land along the shore or coast of a sea.
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] سرزمین ساحلی سرزمینی در امتداد یک کرانه خصوصاً یک بخش یا مقطع ساحل دریا.
جملات نمونه
1. There are expansive coastland and complicated nature and social condition, so the task of constructing coastal defense forest is formidable.
[ترجمه ترگمان]طبیعت پیچیده و طبیعت پیچیده و شرایط اجتماعی وجود دارد، بنابراین وظیفه ایجاد جنگل دفاعی ساحلی ترسناک است
[ترجمه گوگل]ساحل وسیع و طبیعت پیچیده و شرایط اجتماعی وجود دارد، بنابراین وظیفه ساخت جنگل دفاعی ساحلی بسیار مهیج است
[ترجمه گوگل]ساحل وسیع و طبیعت پیچیده و شرایط اجتماعی وجود دارد، بنابراین وظیفه ساخت جنگل دفاعی ساحلی بسیار مهیج است
2. The coastland possess important strategic position, however, high-density population and fortune determine high vulnerability facing natural disasters due to special location.
[ترجمه ترگمان]با این حال، coastland دارای موقعیت استراتژیک مهمی هستند، با این حال، جمعیت و ثروت با چگالی بالا، آسیب پذیری بالایی را در مواجهه با بلایای طبیعی به دلیل مکان خاص، تعیین می کنند
[ترجمه گوگل]ساحل دارای جایگاه مهم استراتژیک است، با این حال، جمعیت و ثروت با تراکم جمعیت، آسیب پذیری بالا را در برابر بلایای طبیعی به علت موقعیت خاص مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]ساحل دارای جایگاه مهم استراتژیک است، با این حال، جمعیت و ثروت با تراکم جمعیت، آسیب پذیری بالا را در برابر بلایای طبیعی به علت موقعیت خاص مشخص می کنند
3. Its northernmost section of coastland, the Cabinda exclave, is separated from Angola proper by a narrow corridor of Congo territory.
[ترجمه ترگمان]شمالی ترین قسمت آن از coastland، کابیندا exclave است که از آنگولا به وسیله یک دهلیز باریک از قلمرو کنگو جدا شده است
[ترجمه گوگل]بخش شمالی آن ساحل، Cablanda Exclave از طرف آنگولا از طرف یک محوطه باریک از قلمرو کنگو جدا شده است
[ترجمه گوگل]بخش شمالی آن ساحل، Cablanda Exclave از طرف آنگولا از طرف یک محوطه باریک از قلمرو کنگو جدا شده است
4. Soft clays are widely distributed in coastland and inland plain.
[ترجمه ترگمان]خاک رس نرم به طور گسترده در دشت coastland و inland توزیع شده است
[ترجمه گوگل]خاک رس نرم در مناطق ساحلی و دشتهای داخلی به طور گسترده ای پخش می شود
[ترجمه گوگل]خاک رس نرم در مناطق ساحلی و دشتهای داخلی به طور گسترده ای پخش می شود
5. Marine fishery is an important activity throughout coastland in Zhejiang province.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری دریایی یک فعالیت مهم در سرتاسر coastland در استان Zhejiang است
[ترجمه گوگل]ماهیگیری دریایی فعالیت مهمی در سرتاسر ساحل در استان ژجیانگ است
[ترجمه گوگل]ماهیگیری دریایی فعالیت مهمی در سرتاسر ساحل در استان ژجیانگ است
6. But the Minoans traded far more with their neighbours on the Aegean islands and coastlands close at hand.
[ترجمه ترگمان]اما the با همسایگان خود در جزایر اژه و coastlands نزدیک به هم معامله می کردند
[ترجمه گوگل]اما Minoans با همسایگان خود در جزایر اژه و سواحل نزدیک نزدیک دست به فروش بیشتر معامله کردند
[ترجمه گوگل]اما Minoans با همسایگان خود در جزایر اژه و سواحل نزدیک نزدیک دست به فروش بیشتر معامله کردند
7. The cities with the highest RI are located in the North China Plain, the southeastern coastland and Sichuan basin.
[ترجمه ترگمان]شهرهای دارای بالاترین RI در دشت شمال چین، جنوب شرقی coastland و آبگیر سیچوان واقع شده اند
[ترجمه گوگل]شهرهای با بالاترین RI در دشت شمال چین، ساحلی جنوب شرقی و حوضه سیچوان قرار دارند
[ترجمه گوگل]شهرهای با بالاترین RI در دشت شمال چین، ساحلی جنوب شرقی و حوضه سیچوان قرار دارند
8. After analyzing the observation data, it is shown that if the pollutant is away from the coastland, the pollutant transportation will via sea- land breeze .
[ترجمه ترگمان]بعد از تجزیه و تحلیل داده های مشاهده، نشان داده می شود که اگر آلاینده از the دور باشد، حمل و نقل آلاینده ها از طریق نسیم دریا - زمینی انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]پس از تجزیه و تحلیل داده های مشاهده، نشان داده شده است که اگر آلودگی دور از ساحل باشد، حمل و نقل آلودگی از طریق دریای دریای خزر صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]پس از تجزیه و تحلیل داده های مشاهده، نشان داده شده است که اگر آلودگی دور از ساحل باشد، حمل و نقل آلودگی از طریق دریای دریای خزر صورت می گیرد
9. Thirdly, the analysis of water transportation rate of coal in coastland and it contains the analysis of rate trend, the influence of rate and the basis judgement of rate.
[ترجمه ترگمان]سوم، تحلیل نرخ حمل و نقل آب در coastland و شامل تجزیه و تحلیل روند نرخ، تاثیر نرخ و قضاوت براساس نرخ می باشد
[ترجمه گوگل]سوم، تجزیه و تحلیل میزان حمل و نقل آب زغال سنگ در ساحل و شامل تجزیه و تحلیل نرخ روند، تاثیر نرخ و اساس قضاوت نرخ
[ترجمه گوگل]سوم، تجزیه و تحلیل میزان حمل و نقل آب زغال سنگ در ساحل و شامل تجزیه و تحلیل نرخ روند، تاثیر نرخ و اساس قضاوت نرخ
10. Industrial cluster is an economic phenomenon in the world, it set a good example in our coastland, but in Xi'an, there are some predicament in region economy.
[ترجمه ترگمان]خوشه صنعتی یک پدیده اقتصادی در جهان است، که یک مثال خوب در coastland ما ایجاد کرده است، اما در Xi یک وضعیت نامساعد در اقتصاد منطقه وجود دارد
[ترجمه گوگل]خوشه صنعتی یک پدیده اقتصادی در جهان است، آن را مثال خوبی در ساحل ما، اما در Xi'an، در اقتصاد منطقه وجود دارد
[ترجمه گوگل]خوشه صنعتی یک پدیده اقتصادی در جهان است، آن را مثال خوبی در ساحل ما، اما در Xi'an، در اقتصاد منطقه وجود دارد
11. As a result, sustainable development of society and economy of coastland will be directly influenced by the disaster effects of sea level rise.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، توسعه پایدار جامعه و اقتصاد of مستقیما تحت تاثیر اثرات بلایای طبیعی سطح دریا قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، توسعه پایدار جامعه و اقتصاد ساحلی به طور مستقیم تحت تاثیر فاجعه افزایش سطح دریا قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، توسعه پایدار جامعه و اقتصاد ساحلی به طور مستقیم تحت تاثیر فاجعه افزایش سطح دریا قرار خواهد گرفت
12. In recent years, with the highly development of the aquiculture in the Luoyuan Bay and the industry around the nearby coastland, the water quality in the Luoyuan Bay has been severely deteriorated.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، با توسعه بالا of در خلیج Luoyuan و صنعت اطراف the نزدیک، کیفیت آب در خلیج Luoyuan به شدت رو به وخامت گذاشته است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، با توسعه بسیار گسترده ای از آبزی پروری در خلیج Luoyuan و صنعت در اطراف ساحل نزدیک، کیفیت آب در خلیج Luoyuan شده است شدیدا بدتر شده است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، با توسعه بسیار گسترده ای از آبزی پروری در خلیج Luoyuan و صنعت در اطراف ساحل نزدیک، کیفیت آب در خلیج Luoyuan شده است شدیدا بدتر شده است
13. Many questions will be solved when natural gas market diverts from west to east and natural gas is imported to southeast coastland.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سوالات زمانی حل خواهند شد که بازار گاز طبیعی از غرب به شرق منحرف شود و گاز طبیعی به جنوب شرقی coastland وارد شود
[ترجمه گوگل]بسیاری از سوالات حل خواهد شد زمانی که بازار گاز طبیعی از غرب به شرق هدایت می شود و گاز طبیعی وارد ساحل جنوب شرقی می شود
[ترجمه گوگل]بسیاری از سوالات حل خواهد شد زمانی که بازار گاز طبیعی از غرب به شرق هدایت می شود و گاز طبیعی وارد ساحل جنوب شرقی می شود
14. Quanzhou is an important harbor city during Song and Yuan dynasty, research on its coastland and cullture heritage have an important meaning on its reconstruct.
[ترجمه ترگمان]Quanzhou یک شهر بندری مهم در طول سلسله سانگ و یوآن است و پژوهش بر روی میراث its و cullture مفهوم مهمی در بازسازی آن دارد
[ترجمه گوگل]Quanzhou شهرستان مهم بندر در طول سلسله آهنگ و یوان است، تحقیقات در مورد ساحل خود و میراث خاخام به معنای مهم در بازسازی آن است
[ترجمه گوگل]Quanzhou شهرستان مهم بندر در طول سلسله آهنگ و یوان است، تحقیقات در مورد ساحل خود و میراث خاخام به معنای مهم در بازسازی آن است
15. For resolving the problem with admission of water and abstraction of waterlog of coastland, each marine estuarine has built the floodgate.
[ترجمه ترگمان]برای حل این مشکل با پذیرش آب و انتزاع of، هر یک از estuarine دریایی the را ساخته است
[ترجمه گوگل]برای حل مسئله پذیرش آب و انتزاع آبشار ساحلی، هر استخر دریایی ساخته شده است سیلاب
[ترجمه گوگل]برای حل مسئله پذیرش آب و انتزاع آبشار ساحلی، هر استخر دریایی ساخته شده است سیلاب
کلمات دیگر: