مشارکت رأی دهندگان
voter turnout
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• total number or percentage of eligible voters who cast ballots in an election
جملات نمونه
1. Voter turnout was high at the last election.
[ترجمه ترگمان]حضور رای دهندگان در انتخابات گذشته بسیار بالا بود
[ترجمه گوگل]رای گیری در انتخابات بالا بود
[ترجمه گوگل]رای گیری در انتخابات بالا بود
2. The voter turnout in most precincts is expected to be high.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مشارکت رای دهندگان در بیشتر صحن عالی باشد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که تعداد رای دهندگان در اکثر واحدها زیاد باشد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که تعداد رای دهندگان در اکثر واحدها زیاد باشد
3. Voter turnout was down by 1 percentage points to 6 9 percent.
[ترجمه ترگمان]حضور رای دهندگان از ۱ درصد به ۶ درصد کاهش یافت
[ترجمه گوگل]نرخ انتخابات رای دهندگان به میزان 1 درصد تا 9 درصد کاهش یافت
[ترجمه گوگل]نرخ انتخابات رای دهندگان به میزان 1 درصد تا 9 درصد کاهش یافت
4. Participation is measured using voter turnout, or the percentage of the eligible voters who actually voted in national elections.
[ترجمه ترگمان]مشارکت با استفاده از مشارکت رای دهندگان، یا درصد رای دهندگانی که در واقع در انتخابات ملی رای داده اند، اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]مشارکت با استفاده از رای دهندگان رای گیری و یا درصد رای دهندگان واجد شرایط که در انتخابات ملی رای دارند
[ترجمه گوگل]مشارکت با استفاده از رای دهندگان رای گیری و یا درصد رای دهندگان واجد شرایط که در انتخابات ملی رای دارند
5. Another factor cited for low voter turnout by young people was their greater mobility.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از عوامل ذکر شده برای مشارکت کم رای دهندگان توسط جوانان تحرک بیشتر آن ها بود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عواملی که برای جوانان در انتخابات کم بود، تحرک بیشتر آنها بود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عواملی که برای جوانان در انتخابات کم بود، تحرک بیشتر آنها بود
6. Voter turnout was very low.
[ترجمه ترگمان]حضور رای دهندگان بسیار پایین بود
[ترجمه گوگل]مشارکت رای دهندگان بسیار کم بود
[ترجمه گوگل]مشارکت رای دهندگان بسیار کم بود
7. The official figure for voter turnout was over 600,000 people, representing just over 90 percent of those registered to vote.
[ترجمه ترگمان]آمار رسمی مشارکت رای دهندگان بیش از ۶۰۰،۰۰۰ نفر بوده است که نشان دهنده بیش از ۹۰ درصد افرادی است که برای رای دادن ثبت نام کرده اند
[ترجمه گوگل]رقم رسمی برای شرکت در انتخابات بیش از 600،000 نفر بود که بیش از 90 درصد از افرادی را که برای رای دادن ثبت نام کرده اند، نشان می دهند
[ترجمه گوگل]رقم رسمی برای شرکت در انتخابات بیش از 600،000 نفر بود که بیش از 90 درصد از افرادی را که برای رای دادن ثبت نام کرده اند، نشان می دهند
8. Heavy voter turnout has been predicted for the first primary of 199
[ترجمه ترگمان]حضور رای دهندگان سنگین در اولین مرحله ۱۹۹ مورد پیش بینی شده است
[ترجمه گوگل]اولویت اول از 199 پیش بینی شده است
[ترجمه گوگل]اولویت اول از 199 پیش بینی شده است
9. A voter turnout of 5percent of some 300,000 registered voters was recorded for the Dec. 26 poll.
[ترجمه ترگمان]در رای گیری روز ۲۶ دسامبر، شمار رای دهندگان ۵ درصد از ۳۰۰،۰۰۰ رای دهنده ثبت شده ثبت شد
[ترجمه گوگل]انتخابات رأی دهندگان از 5 درصد از حدود 300،000 رأی دهنده ثبت شده برای نظرسنجی روز 26 دسامبر ثبت شد
[ترجمه گوگل]انتخابات رأی دهندگان از 5 درصد از حدود 300،000 رأی دهنده ثبت شده برای نظرسنجی روز 26 دسامبر ثبت شد
10. Yet statistics show voter turnout sliding down.
[ترجمه ترگمان]با این وجود آمار نشان می دهند که مشارکت رای دهندگان کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]با این حال آمار نشان می دهد که تعداد رای دهندگان به پایین ترین سطح رسیده است
[ترجمه گوگل]با این حال آمار نشان می دهد که تعداد رای دهندگان به پایین ترین سطح رسیده است
11. Voter turnout in local elections was frequently as low as 25 percent, in contrast with over 70 percent in national elections.
[ترجمه ترگمان]حضور رای دهندگان در انتخابات محلی به میزان کم تر از ۲۵ درصد در مقایسه با بیش از ۷۰ درصد در انتخابات ملی بود
[ترجمه گوگل]مشارکت رای دهندگان در انتخابات محلی غالبا 25 درصد بود، در مقایسه با بیش از 70 درصد در انتخابات ملی
[ترجمه گوگل]مشارکت رای دهندگان در انتخابات محلی غالبا 25 درصد بود، در مقایسه با بیش از 70 درصد در انتخابات ملی
12. In most parliamentary democracies voter turnout tends to be around half to three-quarters of the electorate.
[ترجمه ترگمان]در اکثر دموکراسی های پارلمانی، حضور رای دهندگان در حدود نیمی از سه چهارم رای دهندگان را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]در اغلب کشورهای دموکراتیک پارلمان، رای دهندگان رای دهندگان تقریبا نصف یا سه چهارم رای دهندگان را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]در اغلب کشورهای دموکراتیک پارلمان، رای دهندگان رای دهندگان تقریبا نصف یا سه چهارم رای دهندگان را تشکیل می دهند
13. Yet statistics that show voter turnout slowly sliding down, down.
[ترجمه ترگمان]با این حال آمار نشان می دهند که حضور رای دهندگان به کندی به پایین می لغزد
[ترجمه گوگل]با این حال، آمار نشان می دهد که انتخابات رأی دهندگان به آرامی پایین کشیدن، پایین می رود
[ترجمه گوگل]با این حال، آمار نشان می دهد که انتخابات رأی دهندگان به آرامی پایین کشیدن، پایین می رود
14. Outside groups also will be pushing voter turnout.
[ترجمه ترگمان]گروه های خارجی نیز حضور رای دهندگان را تحت فشار قرار خواهند داد
[ترجمه گوگل]گروه های خارج از کشور نیز از شرکت کنندگان در انتخابات حمایت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]گروه های خارج از کشور نیز از شرکت کنندگان در انتخابات حمایت خواهند کرد
15. Voter turnout will be in the single digits Tuesday.
[ترجمه ترگمان]میزان مشارکت رای دهندگان در روز سه شنبه تنها خواهد بود
[ترجمه گوگل]مشارکت رای دهندگان در سه رقم تک رقمی خواهد بود
[ترجمه گوگل]مشارکت رای دهندگان در سه رقم تک رقمی خواهد بود
پیشنهاد کاربران
نرخ مشارکت
voter turnout ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: میزان مشارکت
تعریف: نسبت تعداد کسانی که در انتخابات شرکت می کنند به کل واجدان شرایط
واژه مصوب: میزان مشارکت
تعریف: نسبت تعداد کسانی که در انتخابات شرکت می کنند به کل واجدان شرایط
کلمات دیگر: