کلمه جو
صفحه اصلی

voting booth

انگلیسی به فارسی

غرفه رای گیری


انگلیسی به انگلیسی

• cubicle or alcove used by one voter at a time in order to ensure privacy during the voting process

جملات نمونه

1. There were no voting booths, no polling places, no campaign workers greeting neighbors outside the local high school.
[ترجمه ترگمان]هیچ غرفه رای گیری، هیچ مکان رای گیری، هیچ کارگر انتخاباتی برای خوش آمد گویی به همسایگان خارج از دبیرستان محلی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ کد رأی گیری، هیچ رأی گیری، هیچ کدام از کارکنان مبارزات انتخاباتی، همسایگان خارج از دبیرستان محلی را تبریک نمی گفتند

2. Politics does not occur only in voting booths or demonstrations.
[ترجمه ترگمان]سیاست تنها در غرفه های رای گیری و یا تظاهرات رخ نمی دهد
[ترجمه گوگل]سیاست تنها در غرفه های رای گیری یا تظاهرات ها رخ نمی دهد

3. Iranians went to the voting booth today, Friday, June 12th, for their 10th presidential election since the 1979 Islamic Revolution.
[ترجمه ترگمان]ایرانیان امروز، جمعه، ۱۲ ژوئن، برای دهمین انتخابات ریاست جمهوری خود از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ به غرفه رای گیری رفتند
[ترجمه گوگل]امروز، جمعه، 12 ژوئن، ایرانیان برای برگزاری انتخابات دهم انتخابات ریاست جمهوری خود از زمان انقلاب اسلامی 1979 به صندوق رای دادن رفتند

4. A woman walks up to a voting booth at a polling station in Herat, Afghanistan on August 20, 200
[ترجمه ترگمان]یک زن در ۲۰ اوت در یک محل اخذ رای در یک حوزه رای گیری در هرات افغانستان قدم می زند
[ترجمه گوگل]در 20 اوت 200 ساله، یک زن در یک ایستگاه رای گیری در هرات، افغانستان به یک غرفه رأی می رود

5. Besides, once in the voting booth, "it's only herself and her God. "
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک بار در باجه رای گیری، \" تنها خودش و خدای او بود \"
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک بار در غرفه رای گیری، 'تنها خودش و خدای اوست '

6. Students voted in the mock voting booth. They had a chance to be an American.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در باجه رای گیری عمومی رای دادند آن ها شانس داشتن یک آمریکایی را داشتند
[ترجمه گوگل]دانشجویان در غرفه رای دهی رأی داده اند آنها فرصتی برای آمریکا داشتند

7. He claims many more people would support him in the anonymity of a voting booth.
[ترجمه ترگمان]او مدعی است که بسیاری از مردم در گمنامی یک غرفه رای گیری از او حمایت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که تعداد بیشتری از مردم از ناشنوایی یک غرفه رای گیری حمایت می کنند

8. In many places, residents said, they forced their way into voting booths and stuffed boxes with ballots.
[ترجمه ترگمان]ساکنان محلی گفتند که آن ها در بسیاری از مکان ها راه خود را به غرفه های رای گیری و جعبه های پر از رای کشانده بودند
[ترجمه گوگل]ساکنان گفتند که در بسیاری از نقاط، آنها را به راهپیمایی های رای دهی و جعبه های پر شده با رای دهی رها کردند

9. Yet it was precisely conservatives such as the Mormons who had blazed paths to the voting booths fifty years before.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دقیقا محافظه کاران مانند the بودند که پنجاه سال پیش در غرفه های رای گیری عبور کرده بودند
[ترجمه گوگل]با این حال، دقیقا محافظه کاران مانند مورمون هایی بودند که پنجاه سال پیش به راهپیمایی های رای دهی رفته بودند

10. Q: But will the issues be enough to get blacks to the voting booth in 1996; contrasted with Rev.
[ترجمه ترگمان]سوال: اما آیا این مسائل برای به دست آوردن سیاه پوستان به غرفه رای گیری در سال ۱۹۹۶ کافی خواهد بود
[ترجمه گوگل]Q اما مسائل به اندازه کافی برای دریافت سیاه پوستان به غرفه رای گیری در سال 1996؛ مقابله با Rev

11. In every state that I am aware of, help is available for those people in the voting booth, if requested.
[ترجمه ترگمان]در هر حالت که من از آن آگاه هستم، در صورت درخواست، کمک در دسترس افراد حاضر در باجه رای گیری است
[ترجمه گوگل]در هر ایالت ای که من از آن آگاهی دارم، در صورت درخواست درخواست کمک می شود برای کسانی که در کابینه رای گیری حضور دارند

12. And as November's mid-terms approach, polls suggest that most Americans will not be thanking the president for health reform when they go into the voting booth.
[ترجمه ترگمان]و به عنوان رویکرد نیمه دوم ماه نوامبر، نظرسنجی ها نشان می دهند که اغلب آمریکایی ها هنگامی که وارد باجه رای گیری می شوند از رئیس جمهور برای اصلاح سلامتی تشکر نمی کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که نظرسنجی ها در اواسط دوره نوامبر، اکثر آمریکایی ها از رییس جمهور برای اصلاحات بهداشتی تشکر نمی کنند، زمانی که آنها به غرفه رأی می روند

13. I stood up as a civil rights lawyer for people who were denied opportunity at work or justice at the voting booth.
[ترجمه ترگمان]من به عنوان یک وکیل حقوق مدنی برای افرادی که از فرصت در سر کار یا عدالت در غرفه رای گیری محروم شده بودند، ایستادم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک وکیل حقوق مدنی برای افرادی که از فرصت در محل کار یا عدالت در غرفه رای گیری منع شده بودند، ایستادم

14. It's well after midnight,(sentence dictionary) but the TV screen shows long lines of voters standing in the rain waiting for their turn in the voting booth.
[ترجمه ترگمان]خوب بعد از نیمه شب (فرهنگ لغت)، اما صفحه تلویزیون خطوط طویل رای دهندگان را نشان می دهد که در باران در انتظار نوبت خود در غرفه رای گیری ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]خوب بعد از نیمه شب، (فرهنگ لغت جمله)، اما روی صفحه تلویزیون، خطوط طولانی رأی دهندگان ایستاده در باران منتظر نوبت خود را در غرفه رای گیری نشان می دهد

15. Many white voters told pollsters that they would vote for the black candidate but, in the anonymity of the voting booth, they did not.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رای دهندگان سفیدپوست به ناظران انتخاباتی گفته بودند که به کاندیدای سیاه پوست رای خواهند داد، اما در صورت ناشناس بودن غرفه رای گیری، آن ها این کار را نکردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از رای دهندگان سفید پوست به خبرنگاران گفتند که آنها برای کاندیدا سیاه رای خواهند داد، اما ناشناس بودن غرفه رای گیری، این کار را نکردند

پیشنهاد کاربران

پایگاه رای گیری


کلمات دیگر: