کلمه جو
صفحه اصلی

westing


حرکت در جهت غرب، مسیر غربی

انگلیسی به فارسی

حرکت در جهت غرب، مسیر غربی


(کشتیرانی) مسافت واقع در غرب


غرب


انگلیسی به انگلیسی

• going or progressing westward; distance westward; difference in longitude between two positions resulting from movement in a westerly direction

جملات نمونه

1. Travel east or travel west, a man's own home is still the best.
[ترجمه ترگمان]سفر به شرق یا سفر به غرب، خانه شخصی یک مرد هنوز بهترین است
[ترجمه گوگل]سفر به شرق و یا سفر به غرب، خانه خود انسان هنوز بهترین است

2. East is east, and west is west.
[ترجمه ترگمان]شرق در شرق است و غرب در غرب است
[ترجمه گوگل]شرق شرقی است و غرب غرب است

3. East or west, home is best.
[ترجمه ترگمان]در شرق یا غرب، خانه بهتر است
[ترجمه گوگل]شرق یا غرب، خانه بهترین است

4. He was a prime mover in the bid to get better pay for West Indian cricketers.
[ترجمه ترگمان]او یک محرک اصلی در تلاش برای پرداخت بهتر برای کریکت بازان هند غربی بود
[ترجمه گوگل]او نخست وزیر در پیشنهاد پرداخت هزینه بهتر برای کریکتهای غرب هند بود

5. east or west, home is best.
[ترجمه ترگمان]شرق یا غرب، خونه بهترینه
[ترجمه گوگل]شرق یا غرب، خانه بهترین است

6. The East Wind prevails over the West Wind.
[ترجمه ترگمان]باد شرق بر باد غرب غلبه دارد
[ترجمه گوگل]باد شرقی بر باد غرب غالب است

7. We paddled a little boat in the West Lake.
[ترجمه ترگمان]قایق کوچکی را در دریاچه غربی پارو زدیم
[ترجمه گوگل]ما یک قایق کوچک در دریاچه غرب گذاشتیم

8. The rain is coming from the west.
[ترجمه ترگمان]باران از غرب می وزد
[ترجمه گوگل]باران از غرب می آید

9. They were the pioneers of the American West.
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشگامان غرب آمریکا بودند
[ترجمه گوگل]آنها پیشگامان غرب آمریکا بودند

10. There has been a marked increase in trade between East and West.
[ترجمه ترگمان]افزایش قابل توجهی در تجارت بین شرق و غرب صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]افزایش قابل توجهی در تجارت بین شرق و غرب وجود دارد

11. The eleventh century saw the formal rupture between East and West.
[ترجمه ترگمان]قرن یازدهم شاهد گسیختگی رسمی بین شرق و غرب بود
[ترجمه گوگل]قرن یازدهم، شکاف رسمی بین شرق و غرب را دید

12. The train chugged steadily along the West Highland Line.
[ترجمه ترگمان]قطار در امتداد خط کوهستانی غربی پیش رفت
[ترجمه گوگل]قطار به طور پیوسته در امتداد خط غربی غربی چاقو شد

13. East is East, and West is West, and never the twain shall meet.
[ترجمه ترگمان]شرق، شرق است و غرب غرب است، و هرگز این دو یکدیگر را نخواهند دید
[ترجمه گوگل]شرق شرق است، و غرب غرب است، و هرگز آن دو با یکدیگر ملاقات نکنند

14. Most foreign trading companies in West Africa deals in rubber, cocoa and vegetable oil.
[ترجمه ترگمان]اغلب شرکت های تجاری خارجی در غرب آفریقا در معاملات لاستیک، کاکائو و روغن نباتی سر و کار دارند
[ترجمه گوگل]اکثر شرکت های تجاری خارجی در غرب آفریقا در لاستیک، کاکائو و روغن های گیاهی فعالیت می کنند


کلمات دیگر: