کلمه جو
صفحه اصلی

gnome


معنی : ضرب المثل، کوتوله، دیو، جنی زیر زمینی، گور زاد
معانی دیگر : (افسانه - کوتوله ای که محافظ گنج و جواهرات است و زیر زمین زیست می کند) گورزاد، عفریتک، پند و امثال، (درجمع) کلمات قصار، گفته ی پرمغز

انگلیسی به فارسی

جنی زیر زمینی، دیو، کوتوله، گورزاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: gnomish (adj.)
(1) تعریف: one of a group of little old men of folklore and fairy tales who live inside the earth and guard precious treasure.

(2) تعریف: a shriveled or dwarfish old man.
اسم ( noun )
• : تعریف: a short, pithy, wise saying; aphorism.
مشابه: aphorism, maxim

- "As ye sow, so shall ye reap" was one of the gnomes that she had a fondness for quoting.
[ترجمه ترگمان] همان طور که ye، باید درو کنی یکی از جن های خاکی بود که به نقل قول از آن ها علاقه داشت
[ترجمه گوگل] 'همانطور که شما بذرید، بنابراین می خواهید خودتان را خرد کنید' یکی از خیمه ها بود که او علاقه مند به نقل قول بود

• one of a number of small creatures that live in the earth and guard its treasures, goblin, dwarf (folklore)
in children's stories, a gnome is a tiny old man with a beard and pointed hat.
a gnome is also a statue of a gnome that some people put in their garden for decoration.

مترادف و متضاد

ضرب المثل (اسم)
adage, saying, proverb, byword, gnome, saw

کوتوله (اسم)
stub, gnome, atomy, dwarf, homunculus, grub

دیو (اسم)
gnome, spook, demon, fiend, bogey, goblin, bogie, bogy, daemon

جنی زیر زمینی (اسم)
gnome

گورزاد (اسم)
gnome, homunculus

troll


Synonyms: elf, fairy


جملات نمونه

1. Gnome passage, where we headed after leaving the cave entrance, was one of the highlights of the cave for me.
[ترجمه ترگمان]گذرگاه Gnome، جایی که ما بعد از خروج از ورودی غار به سمت ورودی غار رفتیم، یکی از the غار برای من بود
[ترجمه گوگل]گذرگاه گنوم، جایی که ما پس از ترک ورودی غار، یکی از برجسته ترین غار برای من بود

2. GNOME 3’s application layout looks a lot like KDE’s Plasma Netbook interface than a traditional cascading menu.
[ترجمه ترگمان]چیدمان برنامه گنوم ۳ بسیار شبیه به فصل مشترک کی دی ای به نظر می رسد تا منوی کرکره ای معمولی
[ترجمه گوگل]طرح بندی برنامه GNOME 3 بسیار شبیه رابط کاربری Netbook پلاسما KDE نسبت به یک منو ساب ووفر سنتی است

3. This manual is part of a collection of GNOME manuals distributed under the GFDL.
[ترجمه ترگمان]این دفترچه راهنما بخشی از مجموعه کتاب های راهنمای گنوم است که در زیر the توزیع شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب بخشی از مجموعه ای از راهنماهای GNOME تحت GFDL است

4. A gnome community has uncovered the tomb of a lost human king.
[ترجمه ترگمان]یک جامعه خاکی مقبره یک پادشاه از دست رفته را کشف کرده است
[ترجمه گوگل]یک انجمن گنوم، آرامگاه یک پادشاه از دست رفته را کشف کرده است

5. The Gnome project has done a valuable service by providing the LibXML2 libraries and supporting Perl modules.
[ترجمه ترگمان]پروژه گنوم یک سرویس با ارزش از طریق فراهم کردن کتابخانه libxml۲ و پشتیبانی از پیمانه های پرل انجام داده است
[ترجمه گوگل]پروژه Gnome با ارائه کتابخانه LibXML2 و پشتیبانی از ماژول های Perl، یک سرویس با ارزش است

6. A high - priced gnome assassin is rumored to be in the area.
[ترجمه ترگمان]یه آدمکش کوتوله با قیمت بالا در منطقه شایع شده
[ترجمه گوگل]یک قاتل گنوم با قیمت بالا در این منطقه شایع است

7. In contrast, the GNOME Accessibility Project uses a more object-oriented approach that provides more specialized interfaces for a variety of UI elements.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، پروژه دسترسی پذیری گنوم از یک رویکرد شی گرا استفاده می کند که واسط های تخصصی بیشتری برای انواع عناصر رابط کاربر فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در مقابل، پروژه قابلیت دسترسی گنوم از یک رویکرد شی گرا بیشتر استفاده می کند که رابط های متفاوتی را برای انواع مختلف عناصر UI فراهم می کند

8. Never punt a gnome without due cause.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت یه جن خاکی رو بدون دلیل صدا نکن
[ترجمه گوگل]هر گنوم بدون هیچ دلیل خاص

9. A garden gnome sits just above flood waters from the Oder river near the Polish border.
[ترجمه ترگمان]یک جن خاکی که درست بالای آب های سیل رود اودر نزدیک مرز لهستان نشسته است
[ترجمه گوگل]GNOME باغ فقط بالای آبهای سیلاب از رود اودر در نزدیکی مرز لهستان قرار دارد

10. The Gnome started shaking his hips back and forth and smacking the air like he was spanking some girl's butt on the dance floor.
[ترجمه ترگمان]The شروع به تکان دادن کمر به عقب و جلو کردن هوا کرد و هوا را چنان به صدا در آورد که انگار در حال لگد زدن در کف سالن رقص یک دختر است
[ترجمه گوگل]Gnome شروع به تکان دادن مفصل ران خود را به عقب و جلو و smacking هوا مانند او spanking برخی از لب به لب دختر در طبقه رقص

11. I fear no man, or beast, Gnome, and I'll show you that!
[ترجمه ترگمان]من از هیچ مردی نمی ترسم، نه حیوانی، نه حیوانی، و من این را به تو نشان خواهم داد!
[ترجمه گوگل]من از انسان و یا حیوانات، گنوم نترس، و من این را به شما نشان خواهم داد!

12. Gnome illusionists sell false wares, then flee the city.
[ترجمه ترگمان]جن illusionists اجناس قلابی می فروخت و بعد از شهر فرار می کرد
[ترجمه گوگل]توهمات گنوم فروش محصولات دروغین، پس از فرار از شهر

13. How to switch to Console mode in GNOME?
[ترجمه ترگمان]چگونه در گنوم حالت کنسول را تغییر دهید؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان به حالت کنسول در GNOME تغییر کرد؟

14. With GNOME you can use several different windows manager, such as Sawfish or Metacity.
[ترجمه ترگمان]با گنوم شما می توانید از چندین مدیر پنجره مختلف مانند Sawfish یا متاسیتی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با GNOME شما می توانید از چندین مدیر ویندوز مختلف مانند Sawfish یا Metacity استفاده کنید

15. Similarly, Bonobo is a solution for GNOME, but is quite heavy, being based on CORBA.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، بونوبو یک راه حل برای گنوم است، اما کاملا سنگین است، و مبتنی بر CORBA است
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، Bonobo یک راه حل برای GNOME است، اما بر اساس CORBA بسیار سنگین است

کلمات اختصاری

عبارت کامل: GNU Network Object Model Environment
موضوع: کامپیوتر
گِنوم (Gnome) یک میزکار آزاد (واسط گرافیکی کاربر که روی سیستم عامل قرار می گیرد) و یک پروژهٔ جهانی شامل ساخت مجموعه ای از ابزارهای توسعهٔ نرم افزار، تعدادی نرم افزار برای کامپیوترهای رومیزی، مدیریت فایل ها، وظیفه ها و پنجره ها است.

گنوم بخشی از پروژه گنو است و می تواند در سیستم عامل های شبه -یونیکس همچون گنو/لینوکس و سیستم میزکار جاوا در سولاریس به کار رود.

پیشنهاد کاربران

دانشی است که هیچ چیزی از هیچ کسی یاد نمی‎گیرد؛
عقیده، رأی، شیوه‎ی اندیشیدن، طریقه‎ی قضاوت کردن در مغایرت با دانشی کسب‎شده پس از جستجو یا کشف حقیقت؛
وحدت اراده و شناخت؛
جمله‎ای قصار که با آن حقیقت با تمام نیرو ظاهر می‎شود و در روح مردم لنگر می‎اندازد.


کلمات دیگر: