کلمه جو
صفحه اصلی

ism


معنی : گرایش، رویه، سیستمعملی
معانی دیگر : انگاره، تئوری، n : اصول، عقیده، اعتقاد، مکتب، اصالت، suf : پسوندی بمعنی gt;عمل lt; و gt;کار lt; و gt;طریقه عمل lt; و gt;حالت lt; و gt;شرط lt; و gt;پیروی lt;
ism _
پسوند: (اسم ساز)، عمل، کار، - کنی [terrorism]، حالت، بودن [pauperism]، ویژگی، خاصیت، - ی [patriotism]، مکتب، گرایی، تمایل به، انگاری [socialism یا cubism]، ... پرستی، ... دوستی [nationalism]، نمونه ی، مثالی از [witticism]

انگلیسی به فارسی

اصول، عقیده، اعتقاد، رویه، مکتب، سیستم عملی، گرایش، اصالت.( suf =) پسوندی بمعنی >عمل< و >کار< و>طریقه عمل< و >حالت< و >شرط< و >پیروی<


ایزوم، گرایش، رویه، سیستمعملی


انگلیسی به انگلیسی

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: practice; activity; process.

- imperialism
[ترجمه ترگمان] امپریالیسم
[ترجمه گوگل] امپریالیسم
- baptism
[ترجمه ترگمان] تعمید …
[ترجمه گوگل] غسل تعمید

(2) تعریف: type of action or behavior; quality; characteristic.

- snobbism
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] اسباببازی

(3) تعریف: state or condition, esp. an abnormal or unusual one.

- exoticism
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] عجیب و غریب
- priapism
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] پریاپیسم

(4) تعریف: doctrine, principles, or school of.

- pacifism
[ترجمه ترگمان] صلح طلبی
[ترجمه گوگل] صلح آمیز
- sectarianism
[ترجمه ترگمان] فرقه گرایی
[ترجمه گوگل] فرقه گرایی

(5) تعریف: characteristic feature, expression, or peculiarity of.

- Britishism.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] انگلیسایی
اسم ( noun )
• : تعریف: a distinctive theory or set of beliefs or practices.

- all the isms represented in a varied society
[ترجمه ترگمان] همه the که در یک اجتماع گوناگون نماینده داشتند،
[ترجمه گوگل] تمام ایزوم های موجود در یک جامعه متنوع

• method, outlook, principle, doctrine
-ism is used to form nouns that refer to political or religious movements and beliefs.
-ism is also used to form nouns that refer to attitudes or behaviour.

مترادف و متضاد

گرایش (اسم)
inspiration, orientation, tendency, trend, propensity, attitude, tropism, gravitation, ism

رویه (اسم)
upper, tack, top, procedure, facing, cover, surface, method, scheme, metier, comportment, vamp, praxis, tenor, instep, ism

سیستم عملی (اسم)
ism, operating system

جملات نمونه

1. No ism held him in its grip.
[ترجمه ترگمان]هیچ دانی او را در چنگال خود نگه می داشت
[ترجمه گوگل]بدون ایش، او را در دست گرفت

2. Of course one can not reject Darw $ ism just because it has unpleasant social consequences.
[ترجمه ترگمان]البته یک نفر نمی تواند ism دلار را صرفا به این دلیل رد کند که عواقب اجتماعی ناخوشایندی دارد
[ترجمه گوگل]مطمئنا نمیتواند داروی عقل را رد کند فقط به این دلیل است که عواقب ناخوشایندی اجتماعی دارد

3. The organ ism is the cause and effect of itself, its own intrinsic order and organization.
[ترجمه ترگمان]The ارگان دلیل و معلول خود، نظم درونی و سازمان خودش است
[ترجمه گوگل]این ارگان علت و تأثیر خود، نظم و سازمان ذاتی خود است

4. You know where you are with an ism.
[ترجمه ترگمان]تو می دانی که با دانی کجا هستی
[ترجمه گوگل]شما می دانید کجا هستی؟

5. What is the purpose of the ISM Code ? What is DPA in ISM Code?
[ترجمه ترگمان]هدف کد ISM چیست؟ کد DPA در کد ISM چیست؟
[ترجمه گوگل]هدف از کد ISM چیست؟ DPA در کد ISM چیست؟

6. The manufacturing employment subindex in the ISM report vaulted to 5 1 in October, the highest level since April 200 suggesting demand for labor was starting to pick up.
[ترجمه ترگمان]تولید کننده استخدام در گزارش ISM به ۵، ۱ اکتبر در ماه اکتبر، یعنی بالاترین سطح از ۲۰۰ آوریل که پیشنهاد تقاضا برای کار را پیشنهاد می کند، بالا رفت
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر، شاخص فرعی استخدام در گزارش ISM به 5 1 رسید و بالاترین سطح از آوریل 200 است که نشان می دهد تقاضا برای کار شروع به کار می کند

7. The ISM index was projected to drop to 4 according economists'forecasts.
[ترجمه ترگمان]شاخص ISM، طبق پیش بینی اقتصاددانان، ۴ تا ۴ کاهش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]بر اساس پیش بینی های اقتصاددان، شاخص ISM پیش بینی می شود که به 4 برسد

8. Based on the re-examination of the NIMBY ism, this article proposes several planning and management implications.
[ترجمه ترگمان]براساس بررسی مجدد تشیع، این مقاله چندین مفهوم برنامه ریزی و مدیریت را پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]بر اساس بررسی مجدد NIMBY ISM، این مقاله چندین برنامه ریزی و مدیریت پیام را پیشنهاد می کند

9. Is the ISM Code applicable to the ship?
[ترجمه ترگمان]کد ISM برای کشتی قابل استفاده است؟
[ترجمه گوگل]آیا کد ISM برای کشتی قابل اجرا است؟

10. One is ism of country prosecution monopolization, criminal prosecution was taken charge by special organ.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها ism در زمینه پی گرد قانونی کشور است، تعقیب کیفری توسط ارگان مخصوص به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]یکی از موارد انحصار پیگرد قانونی کشور است و مجازات جنایی توسط ارگان خاصی اتخاذ شده است

11. Q Do you have ISM certificates onboard?
[ترجمه ترگمان]آیا شما گواهی هایی در هواپیما دارید؟
[ترجمه گوگل]Q آیا گواهینامه ISM را در اختیار دارید؟

12. The ISM is not uniform, and shows patchiness even near our Sun.
[ترجمه ترگمان]ISM برابر نیست، و patchiness را حتی نزدیک خورشید نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ISM یکنواخت نیست و حتی در اطراف خورشید ما را نشان می دهد

13. International Maritime Organization established international Safety Management (ISM) Code, which was compelling, for preventing and decreasing shipwreck.
[ترجمه ترگمان]سازمان حمل و نقل بین المللی کد مدیریت ایمنی بین المللی (ISM)را تاسیس کرد، که برای جلوگیری و کاهش هر کشتی شکسته بود
[ترجمه گوگل]سازمان بین المللی دریانوردی، مدیریت ایمنی بین المللی (ISM) را برای جلوگیری و کاهش سقوط کشتی ایجاد کرد

14. Lack of effective and systematic implementation of the ISM Code is also a Major Non - Conformity.
[ترجمه ترگمان]فقدان اجرای موثر و سیستماتیک کد ISM نیز یک ویژگی مهم است
[ترجمه گوگل]عدم اجرای مؤثر و سیستماتیک کد ISM نیز عدم انطباق عمده است

15. What is the purpose of ISM Audit? What is the Critical Equipment and System?
[ترجمه ترگمان]هدف از بررسی ISM چیست؟ تجهیزات و سیستم انتقادی چیست؟
[ترجمه گوگل]هدف ISM Audit چیست؟ تجهیزات و سیستم بحرانی چیست؟

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Industrial, Scientific and Medical
موضوع: تکنولوژی
فرکانس های ISM به عنوان فرکانس های آزاد در دنیا معرفی شده و احتیاج به داشتن هیچگونه مجوز یا مدرک از سازمان خاصی نمی باشد.

پیشنهاد کاربران

عقیده ـ مکتب

مدیریت ایمنی بین المللی

ism -
دو نگریه برای این پسوند بود و باش دارد :
ism - : همان واژه ی " اِسم = esm"پارسی - اَرَبی ست.
ism - : سه وات یا حرف پایانی دانشمند ایرانی خوارزمی از منطقه یا پُشته ی خوارزم است : خوار - اَزم = azm -

وضعیت و موقعیت


کلمات دیگر: