کلمه جو
صفحه اصلی

swat


معنی : ضربت، ضربت سخت، چمباتمه نشستن، با مگس کش زدن، ضربت سخت خوردن یازدن
معانی دیگر : ضربه ی تند (مثلا ضربه بامگس کش) تند کوبه، (مثلا با مگس کش) ضربه ی تند و سبک زدن، تند کوبه زدن، (مگس را با ضربه) کشتن، (مخفف: سلاح ها و لشگر آرایی های ویژه - پلیس امریکا) جوخه ی ضد تروریستی، (بخشی از شمال خاوری پاکستان) سوات

انگلیسی به فارسی

ضربت سخت خوردن یازدن، چمباتمه نشستن، ضربت، با مگس کش زدن


سوات، ضربت، ضربت سخت، با مگس کش زدن، ضربت سخت خوردن یازدن، چمباتمه نشستن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a team of law enforcement officers specially trained to deal with violent or dangerous situations (acronym for "special weapons and tactics").

• sudden sharp blow, slap
smack, strike, slap
if you swat an insect, you hit it with a quick, swinging movement, usually in order to kill it.

مترادف و متضاد

ضربت (اسم)
smash, chop, skelp, impact, strike, stroke, hit, bat, smack, bop, beat, slap, whack, butt, blow, impulse, bump, knock, fib, biff, thump, bob, cuff, buffet, buff, dint, hack, pound, impulsion, lead-off, thwack, percussion, plunk, swat, whang

ضربت سخت (اسم)
swipe, slog, whack, swat

چمباتمه نشستن (فعل)
squat, swat

با مگس کش زدن (فعل)
swat

ضربت سخت خوردن یازدن (فعل)
swat

hit


Synonyms: beat, belt, biff, box, buffet, clobber, clout, cuff, ding, knock, slap, slug, smack, smash, sock, strike, wallop, whack


جملات نمونه

1. mother took a swat at ali's arm
مادر با کف دست به بازوی علی زد.

2. She took a swat at the wasp.
[ترجمه ترگمان]او به سمت زنبور حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او یک گاو را در گاو کشید

3. He tried to swat the ball too hard, and missed it entirely.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد توپ را خیلی محکم بزند و آن را کاملا از دست بدهد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد توپ را به سختی بپوشاند و به طور کامل از دست رفته بود

4. He was trying to swat a fly with a rolled-up newspaper.
[ترجمه ترگمان]اون داشت سعی می کرد که یه مگس رو با یه روزنامه لوله جمع کنه
[ترجمه گوگل]او سعی در پرواز با یک روزنامه نورد شده داشت

5. He gave the mosquito a swat.
[ترجمه ترگمان]او نیش پشه را به پشه داد
[ترجمه گوگل]او پشه را یک سوات داد

6. Be careful when she swats at a fly or a spider, she may swat you by mistake.
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که هنگام پرواز با یک مگس یا یک عنکبوت، ممکن است به اشتباه به شما ضربه بزند
[ترجمه گوگل]مراقب باشید زمانی که او با یک پرواز یا عنکبوت سوق می دهد، ممکن است شما را به اشتباه سوق دهد

7. Outside, a SWAT team captured him.
[ترجمه ترگمان]بیرون، یه تیم ضربت اون رو دستگیر کردن
[ترجمه گوگل]در خارج، یک تیم SWAT او را دستگیر کرد

8. The SWAT team waited about a half-hour before descending on the ranch-style home at the end of a wooded cul-de-sac.
[ترجمه ترگمان]تیم سوآت در حدود نیم ساعت قبل از رفتن به خانه ویلایی در انتهای یک بن بست جنگلی منتظر ماند
[ترجمه گوگل]تیم SWAT حدود نیم ساعت قبل از نزول در خانه روستایی در انتهای یک کلاسیک چوبی پوشیده بود

9. Give that fly a swat.
[ترجمه ترگمان]به آن مگس در سوات بدهید
[ترجمه گوگل]آن را بچشید

10. Occurs every twenty seconds – shared with Swat and Run Through.
[ترجمه ترگمان]Occurs هر بیست ثانیه یک بار با سوات مشترک است و از آن عبور می کند
[ترجمه گوگل]هر بیست ثانیه رخ می دهد - با Swat و Run Through به اشتراک گذاشته شده است

11. Mother took a swat at Jack's arm.
[ترجمه ترگمان]مادر ضربه ای به بازوی جک زد
[ترجمه گوگل]مادر دستش را در جک گرفت

12. SWAT model was used to evaluate agricultural non - point source pollution of Daning River watershed.
[ترجمه ترگمان]از مدل سوات برای ارزیابی آلودگی منابع غیر نقطه ای در حوزه آبخیز رودخانه Daning استفاده شده است
[ترجمه گوگل]مدل SWAT برای ارزیابی آلودگی ناشی از منابع آب آشامیدنی رودخانه Daning استفاده شده است

13. The WebSphere SWAT team has the opportunity throughout the year to visit customer sites to assist in diagnosing complex system problems.
[ترجمه ترگمان]تیم سوآت WebSphere در طول سال فرصت دارد تا از سایت های مشتری دیدن کند تا در تشخیص مشکلات سیستم پیچیده کمک کند
[ترجمه گوگل]تیم WebSphere SWAT در طول سال برای بازدید از سایت های مشتری برای کمک به تشخیص مشکلات پیچیده سیستم، فرصت دارد

14. We swat the enemy helicopters out of the sky like flies.
[ترجمه ترگمان]ما هواپیماهای دشمن را مانند پشه در آسمان رها می کنیم
[ترجمه گوگل]ما هلیکوپتر های دشمن را از آسمان مانند مگس ها می پوشانیم

15. The people of Swat have been caught the army and the Taleban, says our correspondent.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار ما می گوید: مردم سوات ارتش و ارتش را دستگیر کرده اند
[ترجمه گوگل]خبرنگار ما می گوید مردم سوات ارتش و طالبان را گرفته اند

Mother took a swat at Ali's arm.

مادر با کف دست به بازوی علی زد.


I swatted two of the flies on the table.

دو تا از مگس‌های روی میز را کشتم.


کلمات اختصاری

عبارت کامل: Special Weapons and Tactics
موضوع: عمومی
نیروی ویژه ی پلیس ایالات متحده.
کلمه مخفف سلاح و تاکتیک ویژه است. همچنین در فرهنگ لغت به معنای مگس کش نیز آمده است.

پیشنهاد کاربران

the action or practice of making a prank call to emergency services in an attempt to bring about the dispatch of a large number of armed police officers to a particular address.

"he found out that he was a victim of swatting after police surrounded his home on Thursday"




از کاربران گرامی درخواست میشه توضیحات خودشونو به انگلیسی نذارن چون قراره ترجمه و معنای واژه و یا اصطلاح مورد نظر را برای سایر کاربران به اشتراک بذارن و البته کسی هم منکر سواد انگلیسی شمانیست. ضمناً از مدیر محترم دیکشنری آبادیس خواهش میشه این موضوع را به همه تذکر بدهد و یا بشکل عمومی گزینه ای را به آن اختصاص دهد. سپاسگزارم


ٌحنه ای رو تصور بکنید که فردی با مگس کش داره رو هوا به مگسه ضربه میزنه و موفق نمیشه و این ضربات تکرار میشه. به این حالت میگن Swatting
نمیشه در یک کلمه معنیش کرد! اما میشه گفت: ضربه زدن به مگس رو هوا

سوات ( به انگلیسی: SWAT ) ، که برگرفته از سرواژگان �Special Weapons And Tactics� به معنای �سلاح ها و تاکتیک های ویژه� است.
وظایف آن ها شامل: مقابله با مجرمان به شدت مسلح، انجام عملیات نجات گروگان و مقابله با تروریسم، بازداشت های با خطر بالا و ورود به ساختمان های زرهی یا سنگر شده است.
ویکی پدیا


کلمات دیگر: