کلمه جو
صفحه اصلی

hz


مخفف: هرتز

انگلیسی به فارسی

مخفف: هرتز


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "hertz," a unit of frequency equal to one cycle per second.

• unit of frequency equal to one cycle per second (physics)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] هرتز - نگاه کنید به Hertz . - سیکل بر ثانیه، چرخه در ثانیه، هرتز Hertz .
[برق و الکترونیک] hertz-هرتز واحد بسامد در سیستم SI که برابر با 1 چرخه در ثانیه است .

جملات نمونه

1. The design and application situation about HZ type dust proof airtight cover is introduced.
[ترجمه ترگمان]طراحی و شرایط کاربرد در مورد HZ نوع گرد و غبار پوشش هوا معرفی می شود
[ترجمه گوگل]وضعیت طراحی و کاربرد در مورد HZ نوع ضد گرد و غبار مقاوم در برابر آتش معرفی شده است

2. 1 Hz horizontal and 4 Hz vertical transducers are used at many stations as supplements.
[ترجمه ترگمان]مبدل های عمودی ۱ هرتز و ۴ هرتز عمودی در بسیاری از ایستگاه ها به عنوان مکمل استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]ژنراتورهای عمودی 1 و 1 و 4 هرتز در بسیاری از ایستگاه ها به عنوان مکمل استفاده می شود

3. The response to the control voltage of the VCO core circuit presented here is linear; that is to say, volts/Hz.
[ترجمه ترگمان]پاسخ به ولتاژ کنترل مدار هسته VCO ارایه شده در اینجا خطی است؛ یعنی ولت \/ هرتز
[ترجمه گوگل]پاسخ به ولتاژ کنترل مدار هسته VCO ارائه شده در اینجا خطی است؛ به عبارت دیگر، ولت / هرتز

4. One Hz equal one cycle per second.
[ترجمه ترگمان]یک هرتز برابر با یک سیکل در ثانیه
[ترجمه گوگل]یک هرتز یک سیکل در ثانیه است

5. The frequency of the test tone was 300 Hz.
[ترجمه ترگمان]فرکانس صدای تست ۳۰۰ هرتز بود
[ترجمه گوگل]فرکانس تست آزمون 300 هرتز بود

6. The question of 50 Hz power - line interference from electromagnetic flowmeter is discussed.
[ترجمه ترگمان]مساله دخالت خط توان ۵۰ هرتز از جریان سنج مغناطیسی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سوال تابع ولتاژ 50 هرتز از فلومتر الکترومغناطیسی بحث شده است

7. He wanted to go beyond the psychic Hz brainwave and attract psi phenomena.
[ترجمه ترگمان]او می خواست فراتر از مرزه ای ذهنی صعود کند و پدیده psi را به خود جذب کند
[ترجمه گوگل]او می خواست فراتر از موج مغزی روانشناختی هرز فراتر رود و پدیده های پسی را جذب کند

8. Frequency resolution 1 Hz, also suitable for extremely narrowband tests.
[ترجمه ترگمان]وضوح فرکانس ۱ هرتز، همچنین برای تست های محدود باند باریک مناسب است
[ترجمه گوگل]رزولوشن فرکانس 1 گیگاهرتز، همچنین برای آزمایشهای بسیار باریک مناسب است

9. In Europe, AC is usually generated at 50 Hz.
[ترجمه ترگمان]در اروپا، جریان متناوب معمولا در ۵۰ هرتز تولید می شود
[ترجمه گوگل]در اروپا، AC معمولا در 50 هرتز تولید می شود

10. For hearing, 20 Hz is the lower limit of frequency and 20,000 Hz is the upper limit.
[ترجمه ترگمان]برای شنیدن، ۲۰ Hz، حد پایین تر فرکانس و ۲۰۰۰۰ هرتز محدوده بالایی است
[ترجمه گوگل]برای شنیدن، فرکانس پایین فرکانس 20 هرتز است و حد بالای 20،000 هرتز است

11. Furthermore, rhythmic 4 - 10 Hz ECoG oscillations were bilaterally enhanced.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نوسان rhythmic ۴ - ۱۰ هرتز به صورت دو جانبه افزایش یافت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نوسانات ریتمیک 4 تا 10 هرتز ECoG دو طرف افزایش یافت

12. These compact analyzers also offer high-performance functions, such as the 1 Hz resolution frequency setting function and 1 Hz resolution frequency counter function.
[ترجمه ترگمان]این analyzers فشرده همچنین توابع عملکرد بالا مانند تابع تنظیم فرکانس resolution ۱ Hz و تابع فرکانس حل فرکانس ۱ Hz را ارایه می کنند
[ترجمه گوگل]این تجزیه و تحلیل جمع و جور همچنین عملکرد توابع با کارایی بالا، از جمله تابع تنظیم فرکانس 1 Hz و عملکرد تابع نرخ فرکانس 1 Hz

13. The spectrum level of microseismic noise tends to peak at about 1 / 6 Hz.
[ترجمه ترگمان]سطح طیفی نویز microseismic در حدود ۱ \/ ۶ هرتز به اوج خود می رسد
[ترجمه گوگل]سطح طیفی نویز میکروسیممیک در حدود 6/1 هرتز به حداکثر می رسد

14. As we all known, frequency range of audibility is from 20 Hz to 20,000 Hz.
[ترجمه ترگمان]همانطور که همه می دانیم، محدوده فرکانس of از ۲۰ هرتز تا ۲۰،۰۰۰ هرتز است
[ترجمه گوگل]همانطور که همه ما شناخته شده، دامنه فرکانس شنیدن از 20 هرتز تا 20،000 هرتز است

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Hertz
موضوع: علمی
هرتز یکای سنجش بسامد در سیستم آحاد SI است و برابر است با cycle/s و یا s-1. ‫این واحد به یاد فیزیکدان آلمانی هاینریش هرتز، هرتز نامیده شده است.


کلمات دیگر: