1. the pro and con votes
رای های له و علیه چیزی
2. he voted pro
او رای موافق داد.
3. dividends will be divided pro rata among shareholders
سود به نسبت تعداد سهام هر سهامدار تقسیم خواهد شد.
4. to argue a matter pro and cons
موافق و مخالف موضوعی بحث کردن
5. Cathy's an old pro at organizing raffles.
[ترجمه ترگمان]کتی یک حرفه آیه قدیمی است که در organizing است
[ترجمه گوگل]کتی یک طرفدار قدیمی در برگزاری مسابقات است
6. We may not be white is not pro but can be very character.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است سفید باشیم نه موافق بلکه می تواند شخصیت بسیار خوبی نیز باشد
[ترجمه گوگل]ما ممکن است سفید نباشد ولی طرفدار است، اما می تواند بسیار شخصیت باشد
7. All part-timers should be paid the same, pro rata, as full-timers doing the same job.
[ترجمه ترگمان]تمام بخش ها نیز باید همان دست مزد را پرداخت کنند، متناسب با timers که همان کار را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]تمام زمان سنج ها باید به صورت یک طرفه، به صورت تمام وقت کار کنند
8. He handled the situation like an old pro .
[ترجمه ترگمان]اون طوری رفتار می کرد که انگار یه حرفه ای بوده
[ترجمه گوگل]او وضعیت را مانند یک طرفدار قدیمی مدیریت کرد
9. She's a real pro.
[ترجمه ترگمان]اون واقعا حرفه آیه
[ترجمه گوگل]او یک طرفدار واقعی است
10. I enclose a pro forma for you to complete, sign and return.
[ترجمه ترگمان]من یه طرفدار حرفه ای رو برای شما گذاشتم که کامل بشه، امضا کنید و برگردید
[ترجمه گوگل]من فرم پیشنهادی را برای تکمیل، امضا و بازنویسی خودم قرار می دهم
11. Pro football still has a lock on male viewers aged 18 to 3
[ترجمه ترگمان]فوتبال پرو هنوز دارای قفل در بینندگان مرد ۱۸ تا ۳ سال است
[ترجمه گوگل]فوتبال طرفدار هنوز روی بینندگان مرد 18 تا 3 ساله است
12. I'm one of the few that's very pro performance-related pay.
[ترجمه ترگمان]من یکی از معدود کسانی هستم که حقوق مربوط به عملکرد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]من یکی از معدود هزینه های مربوط به عملکرد حرفه ای هستم
13. It's £20 000 pro rata, but I'm doing half the full number of hours, so I'll be getting ten thousand.
[ترجمه ترگمان]این مبلغ در حدود ۲۰ هزار پوند است، اما من نصف ساعات پر کار را انجام می دهم، بنابراین ۱۰ هزار پوند می گیرم
[ترجمه گوگل]این مبلغ 20 هزار پوند است، اما من نصف تعداد کامل ساعت را انجام می دهم، بنابراین ده هزار نفر می گیرم
14. If production costs go up, there will be a pro rata increase in prices/prices will increase pro rata.
[ترجمه ترگمان]اگر هزینه های تولید افزایش یابد، افزایش متناسب در قیمت ها و قیمت ها متناسب خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر هزینه های تولید افزایش یابد، افزایش قیمت ها افزایش خواهد یافت و قیمت ها به طور معنی داری افزایش خواهد یافت