کلمه جو
صفحه اصلی

mom


(عامیانه) مادر، مام

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) مادر، مام


انگلیسی به انگلیسی

• mother (informal)
someone's mom is their mother; used in american english.

مترادف و متضاد

Synonyms: child-bearer, grandmother, ma, mama, matriarch, matron, mommy, mum, mumsy, parent


mother


جملات نمونه

1. Mom, what did you fix for dinner?
[ترجمه ارشاد] مامان واسه شام چی آماده کردی ؟
[ترجمه ارشاد کوهی] مامان واسه ( برای ) شام چی آماده کردی؟😘
[ترجمه A] مامان برای شام غذا چی درست کردی ؟
[ترجمه mj] مامان، چه چیزی برای شام حاضر ( آماده ) کردی؟
[ترجمه mahdi] مامان برای شام چی درست کردی؟
[ترجمه هانیه] مادر برای شام چه آماده کرده ای؟
[ترجمه ترگمان]مامان، واسه شام چی درست کردی؟
[ترجمه گوگل]مامان، برای شام چیکار کردی؟

2. Mom, can I go over to Lisa's house?
[ترجمه ارشاد] مامان میتونم به خانه لیزا برم
[ترجمه آیسا] مامان میتونم خونه لیسا برم
[ترجمه هانیه] مادر جان من می توانم به خانه ی حلما جون بروم ؟
[ترجمه ترگمان]مامان، میتونم برم خونه لیسا؟
[ترجمه گوگل]مامان، من می توانم به خانه لیزا بروم؟

3. Thanks for being such a good mom.
[ترجمه ترگمان] ممنون که مامان خوبی بودی
[ترجمه گوگل]متشکرم از اینکه چنین مادر خوبی هستم

4. Your mom showed me ur baby pictures.
[ترجمه ترگمان] مامانت عکس بچه تو رو نشونم داد
[ترجمه گوگل]مادر شما بچه های من را به من نشان داد

5. We sneaked out while Jessie's mom wasn't looking.
[ترجمه ترگمان]ما دزدکی رفتیم بیرون در حالی که مامان جسی نگاه نمی کرد
[ترجمه گوگل]ما در حال جریحه دار شدن بودیم، مادرم جسی نبود

6. I'll send Mom a photo of Sammy.
[ترجمه Amirkhosro] من عکس سمی را برای مادر میفرستم
[ترجمه ترگمان] یه عکس از \"سمی\" می فرستم
[ترجمه گوگل]من مامان عکس سامی را می فرستم

7. 'You naughty girl!' Mom said, wagging her finger at me.
[ترجمه ترگمان]دختر شیطون مادرم در حالی که انگشتش را به طرف من تکان می داد گفت:
[ترجمه گوگل]'دختر شیطان!' مامان گفت انگشت رو به من زده

8. She lives with her mom and dad.
[ترجمه ترگمان]اون با پدر و مادرش زندگی می کنه
[ترجمه گوگل]او با مادر و پدرش زندگی می کند

9. Aw, gee, Mom, do we have to go?
[ترجمه ترگمان]وای مامان، ما باید بریم؟
[ترجمه گوگل]آه، خب، مامان، باید بریم؟

10. I used to stay up late with my mom and watch movies.
[ترجمه ترگمان]من قدیما با مامانم و فیلم نگاه می کردم
[ترجمه گوگل]من با مادرم ملاقات کردم و فیلم ها را تماشا کردم

11. My mom was the one who mediated between Zelda and her mom.
[ترجمه ترگمان]مادرم تنها کسی بود که بین Zelda و مامانش زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]مادر من کسی بود که بین Zelda و مادرش در اختیار داشت

12. Mom, what did you make for dinner?
[ترجمه ترگمان]مامان، واسه شام چی درست کردی؟
[ترجمه گوگل]مامان، چه چیزی را برای شام آوردی؟

13. I leave junior with Mom when I'm at work.
[ترجمه ترگمان]وقتی سر کار هستم، بچه را با مامان تنها می گذارم
[ترجمه گوگل]وقتی که من در محل کارم با مادرم ملاقات می کنم

14. Mom! Davey's pulling my hair!
[ترجمه ترگمان]! مامان دیوی موهایم را می کشد!
[ترجمه گوگل]مامان! دیوی موی من را کشید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: mixed of media
موضوع: کامپیوتر
به دنیای اینترنت که مجموعه ای است از مدیا ها میگویند.

پیشنهاد کاربران

مامان. . . . مامی. . . . mom همان mother است

Mom یعنی مامان و خودمانی است ولی mother رسمی و به معنی مادر است

Mom به معنای مامان است ولی mother رسمی تره یعنی مادر

مامان

مادر

مامی مخفف شده مامان یا مادر
Mom مخفف Mother است

Mom یعنی مامان
Mother هم یعنی مامان
اما mother رسمی تر است
مگرنه مامان یا مادر یکی هستند

مادر ، mom=mum


Mom به فارسی یعنی مامان
Motherبه فارسی یعنی مادر
:فرقی نداره😂😂😂

Mom یعنی مامان
Mother یعنی مادر
:هر دو یکیه😂😂


Minutes of Meeting
خلاصه مذاکرات در جلسات و تصمیمات اتخاذ شده در صورتجلسه ذکر می گردد که به عنوان MOMاز آن یاد می شود.

بله mater یعنی مادر و mom یعنی مامان
و دوستان توجه داشته باشید که وقتی می خواهید بنویسید مام با ( o ) بنویسید اگر با ( u ) بنویسید غلط میشه چون آمریکایی ها با ( u ) میتویسن


مادر
روز مادر مبارک ❤

MoMیعنی مادر

مادر . موم گپو. مادربزگ

خانم "صبا"
اولاً، mother درسته، نه" mater"😐

ثانیاً، چه با o و چه با u نوشته بشه، هیچکدوم "غلط" نیست و فقط حالات نوشتاری متفاوت در لهجه های بریتیش و امریکن رو نشون میده.

ثالثاً، کاملا برعکسِ گفته ی شما،
mum بریتیش هست و mom امریکن.

یعنی قشنگ هیچ تَپه ای رو سالم نگذاشتید؛
در هر سه مورد گند زدید.
کاش یاد بگیریم اگه چیزی رو بلد نیستیم دربارش نظر ندیم و بقیه دوستان رو گمراه نکنیم.



مادر ، شکل کامل ( mother )

مثل مامان ها رفتار کردن نسبت به کسی

she washed my clothes and made me something to eat. i couldnt believe she would've mommed me like that

توضیحاتی در رابطه با mom
معادل اسم mom در فارسی مامان است. به والد مونث یک کودک بصورت عامیانه mom یا مامان گفته میشود. در انگلیسی بریتانیایی واژه mom به شکل mum نوشته می شود. مثال:
. i miss my mom and dad a lot ( دلم برای مامان و بابام خیلی تنگ شده. )

منبع: سایت بیاموز

مامان مادر


کلمات دیگر: