1. in sync (or synch)
1- همزمان(با) 2- همساز،متوافق،هماهنگ(با)،جور
2. out of sync (or synch)
1- ناهمزمان(با) 2- ناهمساز،نامتوافق،ناهماهنگ،ناجور
3. production is out of sync with consumption
تولید با مصرف هماهنگی ندارد.
4. his ideas are not in sync with the mainstream of political thought in canada
عقاید او با اندیشه های سیاسی متداول در کانادا همگام نیست.
5. the sound track is not in sync with the actor's lips
نوار صدا بالب های بازیگر همزمان نیست (جور نیست).
6. The two mechanisms have to work in sync.
[ترجمه یوسف نادری] آن دو ساز و کار باید همگام با هم کار کنند.
[ترجمه ترگمان]این دو مکانیسم باید در سینک کار کنند
[ترجمه گوگل]دو مکانیسم باید هماهنگ شوند
7. Normally, when demand and supply are out of sync, you either increase the supply, or you adjust the price mechanism.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، زمانی که تقاضا و عرضه خارج از سینک هستند، شما یا عرضه را افزایش می دهید و یا مکانیسم قیمت را تنظیم می کنید
[ترجمه گوگل]به طور معمول، زمانی که تقاضا و عرضه از هماهنگی نباشد، شما یا عرضه را افزایش می دهید، یا مکانیسم قیمت را تنظیم می کنید
8. The film's sound - trackis out of sync / not in sync with the picture.
[ترجمه ترگمان]صدای فیلم از سینک خارج می شود \/ یا همگام با تصویر هماهنگ نیست
[ترجمه گوگل]صدای فیلم - از هماهنگی / عدم هماهنگی با تصویر است
9. The soundtrack is not in sync with the picture.
[ترجمه ترگمان]موسیقی متن با تصویر همگام نیست
[ترجمه گوگل]موسیقی متن با عکس همگام نیست
10. The President is in sync with Thompson's views on many issues.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور با نظرات تامسون در مورد مسائل بسیاری همگام است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور هماهنگ با دیدگاه های تامپسون در بسیاری از مسائل است
11. It's growing out of sync with the rest of service provision and service development, and this has all sorts of spin-offs.
[ترجمه ترگمان]با بقیه خدمات سرویس و توسعه خدمات در حال رشد است، و این همه نوع چرخشی دارد
[ترجمه گوگل]این در حال رشد است با هماهنگی با سایر خدمات ارائه خدمات و خدمات، و این نوعی از spin-offs است
12. In sync with the harsh sounds, the theme of betrayal rules this record.
[ترجمه ترگمان]در هماهنگی با صداهای گوش خراش، موضوع خیانت این پرونده است
[ترجمه گوگل]در هماهنگی با صداهای خشن، موضوع خیانت به این رکورد میپردازد
13. At present it's completely out of sync, lots of marvellous programmes thrown at the screen, going by with nobody noticing them.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کاملا خارج از سینک هستند، بسیاری از برنامه های شگفت انگیز به صفحه نمایش پرتاب می شوند و کسی متوجه آن ها نمی شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آن کاملا خارج از هماهنگی است، بسیاری از برنامه های شگفت انگیز بر روی صفحه نمایش، رفتن با هیچ کس متوجه آنها نیست
14. Rin Tin Tin barked in sync, but the cowboys kept talking long after their mouths were closed.
[ترجمه ترگمان]rin را با هم هماهنگ کردند، اما کابوی ها مدتی بعد از اینکه دهانشان بسته بود حرف می زدند
[ترجمه گوگل]رین قلع قلع با هم هماهنگ شد، اما گاوچران ها طولانی صحبت می کردند پس از بستن دهانشان
15. Get out of sync as quickly as possible and forget the coins completely.
[ترجمه ترگمان]هر چه سریع تر از سینک بیرون بروید و سکه ها را به طور کامل فراموش کنید
[ترجمه گوگل]از همگام سازی در اسرع وقت خارج شوید و سکه ها را به طور کامل فراموش کنید
16. That takes yourself right out of sync.
[ترجمه ترگمان]این کار شما را از سینک بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]که خود را از همگام می کند