1. the thaw in the two countries' relations
برطرف شدن سردی روابط آن دو کشور
2. to thaw out frozen meat
گوشت منجمد را از حالت انجماد درآوردن
3. it will thaw tomorrow
فردا یخبندان برطرف خواهد شد.
4. after a few jokes, the party atmosphere began to thaw
پس از چند لطیفه،محیط مهمانی رو به گرمی گرفت.
5. The arctic shore remains frozen until the summer thaw.
[ترجمه ترگمان]تا قبل از گرم شدن فصل تابستان، ساحل قطبی منجمد می شود
[ترجمه گوگل]ساحل دریای آرکیک تا زمان تابستان تابستان باقی می ماند
6. Allow the meat to thaw properly before cooking it.
[ترجمه ترگمان]بگذارید گوشت قبل از طبخ به درستی آب شود
[ترجمه گوگل]قبل از پختن گوشت به درستی گرم کنید
7. The snow started to thaw as the temperature kept up.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دما بالا می رفت برف ها شروع به آب شدن کردند
[ترجمه گوگل]برف به عنوان دمای نگهداری شروع به گرم شدن کرد
8. The spring thaw caused the river to deluge the region.
[ترجمه ترگمان]آب شدن بهار باعث جاری شدن سیل در این منطقه شد
[ترجمه گوگل]گرم شدن بهار باعث شد که رودخانه منطقه را غرق کند
9. The atmosphere slowly began to thaw.
[ترجمه ترگمان]جو آهسته شروع به آب شدن کرد
[ترجمه گوگل]جو آرام شروع به گرم شدن کرد
10. The early thaw preindicated an avalanche.
[ترجمه ترگمان]نخستین آب شدن آب در بهمن بود
[ترجمه گوگل]خورشید زودگذر پیش منافع یک بهمن را پیش بینی کرد
11. Thaw it out completely before reheating in a saucepan.
[ترجمه ترگمان]تا قبل از reheating در ماهی تابه با هم آشتی کنید
[ترجمه گوگل]آن را کاملا خالی کنید قبل از گرم کردن در یک ظرف بخورید
12. There are signs of a thaw in relations between the two countries.
[ترجمه ترگمان]در روابط بین دو کشور نشانه هایی از آب شدن برف ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]در روابط میان دو کشور نشانه هایی از خلع سلاح وجود دارد
13. After a good dinner,the guests began to thaw out.
[ترجمه ترگمان]پس از یک شام خوب میهمانان شروع به ذوب شدن کردند
[ترجمه گوگل]پس از یک شام خوب، مهمانان شروع به خنک شدن کردند
14. I remember to thaw out the chicken before I leave home.
[ترجمه ترگمان]یادمه قبل از اینکه خونه رو ترک کنم مرغ رو ذوب می کردم
[ترجمه گوگل]من یادم می آید که مرغ را قبل از خروج از منزل خنک کنم